
تفاوت رای غیابی کیفری و حقوقی
رای غیابی، حکمی است که دادگاه در غیاب یکی از طرفین دعوا صادر می کند و شرایط و آثار آن در امور کیفری و حقوقی تفاوت های ماهوی دارد. در پرونده های حقوقی، ابلاغ واقعی اخطاریه به خوانده از شروط اصلی غیابی بودن محسوب می شود، در حالی که در پرونده های کیفری، عدم حضور متهم و وکیل وی یا عدم ارسال لایحه دفاعی، فارغ از نوع ابلاغ، ملاک صدور رای غیابی است. این تمایزات بنیادین در شرایط صدور، نحوه اعتراض و ضمانت اجرای احکام غیابی، درک دقیق مقررات مربوط به هر دو حوزه را برای ذینفعان ضروری می سازد.
سیستم قضایی جمهوری اسلامی ایران، به منظور تضمین عدالت و حقوق دادرسی منصفانه برای تمامی افراد، سازوکارهایی را برای رسیدگی به اعتراضات نسبت به آرای صادره از محاکم پیش بینی کرده است. یکی از این سازوکارها، اعتراض به آرای غیابی است که در شرایط خاصی صادر می شوند. ماهیت و پیامدهای یک رای غیابی، بسته به اینکه در حوزه
هدف اصلی این مقاله، ارائه یک مقایسه جامع و دقیق از
رای غیابی چیست؟ تعریف عمومی و جامع
در نظام دادرسی ایران، اصل بر این است که آرای صادره از محاکم، «حضوری» باشند. به این معنا که تمامی طرفین دعوا، اعم از خواهان و خوانده در امور حقوقی، یا شاکی و متهم در امور کیفری، فرصت حضور در جلسات دادگاه و ارائه دفاعیات خود را داشته باشند. حکم غیابی در واقع یک استثنا بر این اصل است که در شرایط خاص قانونی، به دلیل عدم حضور یا عدم دفاع یکی از طرفین، صادر می شود.
به طور کلی، یک رای زمانی غیابی محسوب می شود که طرف محکوم علیه (یعنی خوانده در امور حقوقی یا متهم در امور کیفری) یا وکیل قانونی او در هیچ یک از جلسات دادرسی حضور نیافته و هیچ گونه لایحه دفاعیه ای نیز تقدیم نکرده باشد. مفهوم ابلاغ اوراق قضایی نیز در تعیین حضوری یا غیابی بودن حکم نقش کلیدی ایفا می کند که در ادامه، با تفکیک
رای غیابی حقوقی
مقررات مربوط به
تعریف اختصاصی رای غیابی حقوقی
بر اساس ماده 303 قانون آیین دادرسی مدنی، «حکم دادگاه حضوری است مگر اینکه خوانده یا وکیل یا قائم مقام یا نماینده قانونی وی در هیچ یک از جلسات دادگاه حاضر نشده و به طور کتبی نیز دفاع ننموده باشد و یا اخطاریه، ابلاغ واقعی نشده باشد.» این ماده، به روشنی شرایط
شرایط غیابی بودن حکم در امور حقوقی
برای اینکه یک حکم در امور حقوقی غیابی تلقی شود، لازم است تمامی شرایط زیر به صورت توأمان وجود داشته باشند:
- عدم حضور خوانده یا نماینده قانونی وی: خوانده، وکیل او، قائم مقام قانونی یا هر نماینده قانونی دیگر وی، در هیچ یک از جلسات دادگاه (از ابتدای رسیدگی تا زمان صدور رای) حاضر نشده باشند.
- عدم دفاع کتبی توسط خوانده: خوانده یا نماینده او هیچ لایحه دفاعیه ای در پاسخ به ادعاهای خواهان و در دفاع از خود به دادگاه ارسال نکرده باشند. ارسال لایحه حتی بدون حضور فیزیکی در جلسه، باعث حضوری شدن حکم می شود.
- عدم ابلاغ واقعی اخطاریه: مهم ترین و متمایزترین شرط در امور حقوقی، این است که اخطاریه مربوط به جلسه رسیدگی یا سایر ابلاغیه های مهم قضایی، به خوانده
ابلاغ واقعی نشده باشد. مفهومابلاغ واقعی نقش محوری در تعیین غیابی بودن یا حضوری بودن حکم دارد.
مفهوم ابلاغ واقعی در رای غیابی حقوقی و نقش سامانه ثنا
ابلاغ واقعی به ابلاغی گفته می شود که اخطاریه قضایی به صورت مستقیم و شخصاً به خود مخاطب (در اینجا خوانده) تحویل داده شده و او از مفاد آن مطلع شده باشد. این اطلاع می تواند با امضای برگ اخطاریه یا به هر طریق دیگری که محرز شود مخاطب از مضمون اخطاریه آگاه شده است، حاصل شود. در گذشته، این امر معمولاً از طریق مأمور ابلاغ و امضای شخص صورت می گرفت.
با راه اندازی و گسترش
محدودیت صدور رای غیابی فقط نسبت به خوانده
بر خلاف برخی تصورات، رای غیابی تنها در مورد خوانده صادر می شود. خواهان، به دلیل اینکه خود آغازگر دعوا و پیگیر آن است، همواره از جریان دادرسی مطلع فرض می شود و حکم صادره در مورد او (حتی اگر به ضررش باشد)
ملاک غیابی بودن در صورت تعدد خواندگان (ماده 304 ق.آ.د.م)
ممکن است در یک دعوای حقوقی، چند نفر به عنوان خوانده حضور داشته باشند. ماده 304 قانون آیین دادرسی مدنی در این خصوص تعیین تکلیف کرده است: «اگر دعوا راجع به چند نفر خوانده باشد و فقط بعضی از آنان در جلسات دادگاه حاضر شوند یا لایحه دفاعیه ارسال دارند، دادگاه نسبت به کلیه خواندگان رسیدگی و رأی صادر می نماید، لیکن رأی دادگاه نسبت به آن عده از خواندگان که در هیچ یک از جلسات دادگاه حاضر نشده و لایحه دفاعیه نفرستاده و اخطاریه نیز به آنها ابلاغ واقعی نشده باشد غیابی محسوب خواهد شد.» بنابراین، حضوری یا غیابی بودن حکم برای هر خوانده به صورت مستقل و بر اساس شرایط فردی او ارزیابی می شود.
رای غیابی کیفری
در حوزه
تعریف اختصاصی رای غیابی کیفری
ماده 406 قانون آیین دادرسی کیفری مقرر می دارد: «در تمام جرایم، به استثناء جرایمی که فقط جنبه حق اللهی دارند، هرگاه متهم یا وکیل او در هیچ یک از جلسات دادگاه حاضر نشود یا لایحه دفاعیه نفرستاده باشد، دادگاه پس از رسیدگی، رای غیابی صادر می کند…» این تعریف، مبنای
شرایط غیابی بودن حکم در امور کیفری
برای اینکه یک حکم در امور کیفری غیابی محسوب شود، شرایط زیر لازم است:
- عدم حضور متهم یا وکیل او در جلسات دادگاه: متهم یا وکیل قانونی او در هیچ یک از جلسات رسیدگی دادگاه (و نه دادسرا) حضور نیافته باشد. حضور در مرحله دادسرا، تاثیری در حضوری بودن حکم دادگاه ندارد.
- عدم ارسال لایحه دفاعیه: متهم یا وکیل او، هیچ لایحه دفاعیه ای به دادگاه تقدیم نکرده باشد.
- عدم شرط ابلاغ واقعی اخطاریه: بر خلاف امور حقوقی، در امور کیفری،
ابلاغ یا عدم ابلاغ واقعی اخطاریه ، تاثیری درغیابی بودن حکم ندارد. حتی اگر اخطاریه به صورت واقعی به متهم ابلاغ شده باشد، اما او حاضر نشده و لایحه نیز نفرستاده باشد، حکم غیابی خواهد بود. این یکی ازتفاوت های اصلی رای غیابی کیفری و حقوقی است. - استثناء جرایمی که فقط جنبه حق اللهی دارند: قانونگذار تصریح کرده است که در جرایمی که فقط جنبه
حق اللهی دارند (مانند زنا یا شرب خمر)، امکان صدوررای غیابی وجود ندارد. فلسفه این استثناء آن است که در این گونه جرایم، حضور متهم برای احراز ارکان جرم و دفاع از خود ضروری تلقی می شود.
تفاوت های کلیدی رای غیابی حقوقی و کیفری
همانطور که ملاحظه شد، با وجود شباهت های ظاهری در مفهوم کلی رای غیابی، در جزئیات
معیار مقایسه | رای غیابی حقوقی | رای غیابی کیفری |
---|---|---|
مستند قانونی | ماده 303 قانون آیین دادرسی مدنی | ماده 406 قانون آیین دادرسی کیفری |
طرف مقابل حکم | خوانده | متهم |
شرط ابلاغ واقعی اخطاریه | ||
تاثیر حضور در دادسرا | بی تاثیر است. | بی تاثیر است؛ ملاک حضور در جلسات دادگاه است. |
محدودیت در نوع دعوا/جرم | ندارد؛ در تمامی دعاوی حقوقی قابل صدور است. | در جرایم صرفاً |
مهلت واخواهی (داخلی/خارجی) | 20 روز / 2 ماه (از تاریخ ابلاغ واقعی یا اطلاع) | 20 روز / 2 ماه (از تاریخ ابلاغ واقعی) |
نحوه اجرای حکم غیابی | منوط به معرفی |
در مجازات های سالب آزادی (حبس) نیاز به تامین نیست؛ در مجازات های مالی (دیه، جزای نقدی) تابع مقررات خاص خود است. |
مرجع رسیدگی به واخواهی | همان دادگاه صادرکننده رای | همان دادگاه صادرکننده رای |
شرح تفصیلی تفاوت ها
تفاوت های ذکر شده در جدول بالا، ریشه های عمیقی در فلسفه و اهداف دادرسی
تفاوت در شرط ابلاغ واقعی
همانطور که بیان شد،
تفاوت در محدودیت نوع جرایم (صرفاً حق اللهی بودن در کیفری)
یکی دیگر از
تفاوت در نحوه اجرای حکم و لزوم تامین
این تفاوت در مرحله
واخواهی (اعتراض به رای غیابی)
واخواهی، تنها راه عادی اعتراض به
تعریف واخواهی
واخواهی در اصطلاح حقوقی به معنای اعتراض محکوم علیه غایب به حکمی است که در غیاب او صادر شده است. این حق به وی اجازه می دهد تا یک بار دیگر در همان دادگاه صادرکننده رای، نسبت به حکم صادره دفاعیات خود را ارائه دهد. این اعتراض، یک «طریق عادی اعتراض» محسوب می شود و با تجدیدنظرخواهی و فرجام خواهی که «طرق فوق العاده اعتراض» هستند، تفاوت دارد.
مهلت واخواهی
مهلت
- برای اشخاص مقیم
داخل کشور :20 روز از تاریخابلاغ واقعی حکم. - برای اشخاص مقیم
خارج از کشور :2 ماه از تاریخابلاغ واقعی حکم.
نکته حائز اهمیت در
نحوه انجام واخواهی
واخواهی با تقدیم
این فرآیند هم برای
آثار واخواهی
- اثر تعلیقی: مهم ترین اثر
واخواهی ، اثر تعلیقی آن است. به این معنا که با ثبت دادخواست واخواهی در مهلت قانونی، اجرایحکم غیابی متوقف یا معلق می شود تا زمانی که دادگاه بهواخواهی رسیدگی کرده و رای جدید صادر نماید. این اثر، به محکوم علیه غایب فرصت می دهد تا از اجرای حکمی که ممکن است با دفاع او تغییر کند، جلوگیری نماید. - اثر لغوکننده:
واخواهی باعث لغورای غیابی اولیه و رسیدگی مجدد به ماهیت دعوا در همان دادگاه می شود. در این مرحله، تمامی ادله و دفاعیات طرفین مجدداً مورد بررسی قرار می گیرد. - عدم تاثیر بر سایر طرق اعتراض: حق
واخواهی ، حقتجدیدنظرخواهی یافرجام خواهی را از بین نمی برد. به این معنی که اگر محکوم علیه پس از صدور رای در مرحلهواخواهی ، باز هم معترض باشد، می تواند در صورت وجود شرایط قانونی، از طریقتجدیدنظرخواهی یافرجام خواهی نیز اعتراض خود را دنبال کند. - تاثیر واخواهی بر سایر خواندگان/متهمان (اصل نسبی بودن): به طور کلی،
اثر واخواهی نسبی است؛ یعنی تنها نسبت به واخواه و واخوانده (یا متهم واخواه و شاکی) مؤثر است. اگر در پرونده ای چندین خوانده یا متهم وجود داشته باشند که حکم غیابی علیه آن ها صادر شده و فقط برخی از آن هاواخواهی کرده باشند، نتیجه رسیدگی بهواخواهی ، فقط در مورد واخواه اثرگذار خواهد بود. با این حال، استثنائاتی نیز وجود دارد، به ویژه در مواردی که حکم صادرهغیرقابل تجزیه و تفکیک باشد (مانند دعوای ابطال سندی که همه خواندگان نسبت به آن ذینفع هستند)؛ در این صورت،واخواهی یک نفر ممکن است بر وضعیت سایرین نیز تاثیر بگذارد.
درک دقیق آثار واخواهی، به خصوص اثر تعلیقی و لغوکننده آن، برای حفظ حقوق قانونی محکوم علیه غایب و تضمین دادرسی منصفانه حیاتی است و از تضییع حقوق افراد جلوگیری می کند.
اجرای رای غیابی (پس از انقضای مهلت واخواهی یا رد آن)
پس از اینکه مهلت
اجرای رای غیابی حقوقی
در
- لزوم معرفی ضامن یا اخذ تامین: طبق تبصره 2 ماده 306 قانون آیین دادرسی مدنی،
اجرای حکم غیابی منوط به معرفیضامن معتبر یا اخذتامین متناسب از محکوم له (کسی که حکم به نفع او صادر شده) خواهد بود. اینتامین می تواند شامل وجه نقد، ضمانت نامه بانکی، مال منقول یا غیرمنقول باشد که به دستور دادگاه و متناسب با میزان محکوم به تعیین می شود. فلسفه اینتامین ،جبران خسارت احتمالی است که ممکن است در صورت نقض حکم غیابی در مراحل بعدی (مثل واخواهی یا تجدیدنظر) به محکوم علیه وارد شود. اینتامین تا زمان قطعیت نهایی حکم یا رفع خطر جبران خسارت، در اختیار دادگاه باقی می ماند. - موارد استثناء عدم نیاز به تامین: تبصره 2 ماده 306 قانون آیین دادرسی مدنی، یک استثناء نیز بر این قاعده وارد کرده است: «مگر اینکه دادنامه یا اجراییه به محکوم علیه غایب ابلاغ واقعی شده و نامبرده در مهلت مقرر از تاریخ ابلاغ دادنامه واخواهی نکرده باشد.» در این شرایط، چون محکوم علیه غایب از حکم مطلع بوده و با علم به آن
واخواهی نکرده است، فرض بر این است که حق خود را در اعتراض از دست داده و دیگر نیازی بهاخذ تامین از محکوم له برایاجرای حکم غیابی نیست. - بررسی تامین در دعاوی مالی و غیرمالی: اخذ
تامین غالباً دردعاوی مالی مطرح می شود. دردعاوی غیرمالی (مانند دعوای طلاق غیابی یا اعاده حیثیت)، به دلیل عدم وجود جنبه مالی قابل تقویم، معمولاًتامین به معنای مادی آن اخذ نمی شود. در این موارد، دادگاه با در نظر گرفتن ماهیت دعوا و حقوق طرفین، تصمیم مقتضی را اتخاذ می کند.
اجرای رای غیابی کیفری
مقررات
- نحوه اجرای مجازات های سالب آزادی (حبس): در مورد مجازات های سالب آزادی مانند حبس، پس از قطعیت
رای غیابی (یعنی پس از انقضای مهلتواخواهی یا رد آن)، حکم بدون نیاز به اخذتامین از شاکی قابل اجرا است. مسئولیت پیگیری واجرای حکم غیابی کیفری در این موارد، بادادستان وشعبه اجرای احکام کیفری است. در صورت نیاز، دستور جلب متهم صادر و اقدام به اجرای مجازات می شود. - اجرای مجازات های مالی (دیه، جزای نقدی): در مورد مجازات های مالی مانند دیه و جزای نقدی، نیز
اجرای حکم غیابی پس از قطعیت رای صورت می گیرد. هرچند که در این موارد به طور خاص نص قانونی برای اخذتامین از شاکی همانند تبصره 2 ماده 306 ق.آ.د.م وجود ندارد، اما مراحل اجرایی آن توسطواحد اجرای احکام کیفری دنبال می شود و ممکن است با توقیف اموال یا سایر اقدامات قانونی همراه باشد. - نقش دادستان و شعبه اجرای احکام کیفری: در
امور کیفری ،دادستان به عنوان مدعی العموم، نقش محوری دراجرای احکام غیابی دارد. پرونده های مربوط بهرای غیابی کیفری پس از قطعیت، برای اجرا بهدادسرایی که تحقیقات مقدماتی را انجام داده و کیفرخواست صادر کرده بود، ارسال می شود.
نکات کاربردی و توصیه ها
برای افرادی که ممکن است با
اهمیت پیگیری وضعیت ابلاغ ها در سامانه ثنا: با توجه به الکترونیکی شدن بخش عمده ای از ابلاغات قضایی، ضروری است که افراد به صورت مستمر حساب کاربری خود را درسامانه ثنا بررسی کرده و از هرگونه ابلاغیه های احتمالی مطلع شوند. عدم اطلاع به دلیل عدم مراجعه به سامانه، موجبابلاغ واقعی و حضوری شدن حکم می شود.لزوم حضور در جلسات دادگاه یا ارسال لایحه دفاعی: برای جلوگیری از صدوررای غیابی ، بهترین راهکار حضور در تمامی جلسات دادگاه (خود شخص یا وکیل وی) و یا حداقل ارسال لایحه دفاعی برای ارائه دلایل و مستندات است.ضرورت مشورت با وکیل متخصص در صورت صدور رای غیابی: به دلیل پیچیدگی های حقوقی مربوط بهآرای غیابی ، به ویژه در خصوصمهلت واخواهی ،شرایط واخواهی واجرای حکم غیابی ، مشورت با یک وکیل متخصص در حوزه مربوطه (حقوقی یا کیفری) بسیار توصیه می شود. وکیل می تواند راهنمایی های لازم را برای اقدام به موقع و صحیح ارائه دهد.امکان درخواست اعاده دادرسی در صورت کشف ادله جدید: در برخی موارد خاص، اگر پس از قطعیترای غیابی ، دلایل جدیدی کشف شود که در زمان رسیدگی وجود نداشته اند و می توانند در نتیجه دعوا مؤثر باشند، امکان درخواستاعاده دادرسی وجود دارد. این راهکار، یک طریقفوق العاده اعتراض محسوب می شود.
نتیجه گیری
درک
در
آگاهی از این