
خلاصه کتاب فرهنگ توصیفی اصطلاحات روایات شناسی ( نویسنده محسن محمدی فشارکی، فضل الله خدادادی )
کتاب «فرهنگ توصیفی اصطلاحات روایات شناسی» تألیف محسن محمدی فشارکی و فضل الله خدادادی، منبعی ارزشمند برای درک مفاهیم کلیدی و تخصصی در حوزه روایت شناسی است. این اثر با هدف ارائه یک مرجع جامع و کاربردی، به تبیین دقیق اصطلاحات این علم می پردازد و راهگشای دانشجویان، پژوهشگران و تمامی علاقه مندان به مطالعات روایت است.
حوزه روایت شناسی به عنوان یکی از مهم ترین شاخه های مطالعات ادبی، هنری، و فرهنگی، نقش بسزایی در تحلیل و درک عمیق ساختارهای داستانی و روایی در اشکال مختلف رسانه ای ایفا می کند. با توجه به گسترش روزافزون این شاخه علمی و ورود مفاهیم و نظریه های نوین، نیاز به یک فرهنگ لغت جامع و تخصصی در زبان فارسی، بیش از پیش احساس می شود. کتاب حاضر، با پوشش وسیع اصطلاحات و تبیین روشن آن ها، این خلاء را پر کرده و به مخاطبان فارسی زبان کمک می کند تا با دقت و وضوح بیشتری در این میدان علمی گام بردارند. این خلاصه به عنوان راهنمایی برای آشنایی با محتوای این اثر برجسته و بهره برداری از آن طراحی شده است.
روایت شناسی و ریشه های آن: آنچه کتاب به ما می آموزد
کتاب فرهنگ توصیفی اصطلاحات روایات شناسی پیش از ورود به جزئیات اصطلاحات، یک بستر نظری مستحکم از چیستی روایت شناسی و خاستگاه های آن ارائه می دهد. این بخش از اهمیت بالایی برخوردار است، چرا که به خواننده کمک می کند تا چارچوب فکری حاکم بر این علم را درک کند و سپس به سراغ مفاهیم جزئی تر برود.
تعریف پایه روایت شناسی (Narratology)
واژه «روایت شناسی» (Narratology) ترجمه ای از اصطلاح فرانسوی narratologie است. این واژه برای اولین بار توسط تزوتان تودوروف، نظریه پرداز ساختارگرا و منتقد ادبی بلغارستانی-فرانسوی، در کتاب «دستور زبان دکامرون» (Grammaire du Décaméron) که در سال 1969 منتشر شد، به کار برده شد. روایت شناسی نه بر محتوای یک داستان (آنچه اتفاق افتاده)، بلکه بر چگونگی روایت شدن آن تمرکز دارد. این تمایز بنیادی، سنگ بنای رویکرد روایت شناسی مدرن است و این علم را از نقد ادبی سنتی که بیشتر به محتوا، پیام، یا جنبه های اخلاقی داستان می پرداخت، جدا می کند.
تمایز روایت و داستان
یکی از مهم ترین مباحثی که در ابتدای کتاب به آن پرداخته می شود، تمایز میان روایت و داستان است. این دو مفهوم اغلب به اشتباه به جای یکدیگر به کار می روند، اما در حوزه روایت شناسی دارای معانی دقیق و متفاوتی هستند. «داستان» به مجموعه حوادث، شخصیت ها، و رویدادهای خام و مرتب نشده ای اشاره دارد که به ترتیب زمانی وقوع آن ها (وقایع نگارانه) قابل بازگو شدن هستند؛ به عبارتی، همان «چه چیزی» که نقل می شود. در مقابل، «روایت» به شیوه و ترتیب بیان این حوادث اشاره دارد؛ یعنی «چگونه» داستان گفته می شود. این «چگونه» شامل انتخاب زاویه دید، ترتیب زمانی ارائه وقایع (مانند فلاش بک یا فلاش فوروارد)، سرعت روایت، و سایر تکنیک های روایی است.
ریشه این تمایز در آرای فرمالیست های روسی، به ویژه در مفاهیم فیبولا (Fabula) و سیوژه (Siuzet) قابل ردیابی است. فیبولا همان محتوای خام و وقایع نگارانه داستان است، در حالی که سیوژه به آرایش هنری و شیوه سازماندهی این وقایع توسط راوی اطلاق می شود. این تقسیم بندی به روایت شناسان امکان می دهد تا تحلیل عمیق تری از ساختار و تأثیرگذاری روایت ها ارائه دهند.
اصطلاحات کلیدی روایت شناسی: واژه نامه کاربردی کتاب
بخش عمده و اساسی کتاب فرهنگ توصیفی اصطلاحات روایات شناسی به شرح و تبیین اصطلاحات پرتکرار و بنیادین این علم اختصاص دارد. این کتاب با رویکردی جامع، توصیفی، و کاربردی، به خواننده کمک می کند تا پیچیدگی های مفاهیم روایت شناسی را به سادگی درک کند. روش تدوین کتاب به گونه ای است که حتی افرادی با دانش اولیه اندک در این زمینه نیز می توانند از آن بهره مند شوند. نویسندگان برای هر اصطلاح، علاوه بر تعریف دقیق نظری، مثال هایی کاربردی از ادبیات داستانی فارسی و خارجی ارائه کرده اند که درک مفاهیم را ملموس تر می سازد. در ادامه به برخی از مهم ترین دسته بندی ها و اصطلاحات کلیدی که در این اثر مورد بررسی قرار گرفته اند، اشاره می کنیم:
اصطلاحات مربوط به کنش گران و نقطه نظر
این دسته از اصطلاحات به پرسش هایی درباره «چه کسی روایت می کند؟» و «چه کسی روایت را دریافت می کند؟» پاسخ می دهند و به دیدگاه های مختلفی که در فرایند روایت پردازی دخیل هستند، می پردازند.
راوی (Narrator)
راوی عنصری است که داستان را نقل می کند. کتاب انواع مختلف راوی را با جزئیات شرح می دهد. این انواع شامل:
- راوی اول شخص: داستانی است که از دیدگاه یکی از شخصیت های داستان (با استفاده از ضمایر من و ما) روایت می شود. این نوع راوی می تواند خود قهرمان داستان باشد یا صرفاً ناظری بر وقایع. این راوی معمولاً دانش محدودی دارد و تنها آنچه را تجربه می کند یا می داند، بیان می کند.
- راوی سوم شخص: داستانی است که از دیدگاهی بیرونی و با استفاده از ضمایر او، آن ها و ایشان روایت می شود.
- راوی دانای کل: نوعی از راوی سوم شخص است که به تمام افکار، احساسات، و رویدادهای مربوط به تمامی شخصیت ها و زمان ها (گذشته، حال، آینده) آگاهی کامل دارد. این راوی می تواند آزادانه در زمان و مکان حرکت کند و جزئیات پنهان را آشکار سازد.
- راوی محدود (سوم شخص محدود): نوع دیگری از راوی سوم شخص است که دیدگاهش به افکار و احساسات یک یا چند شخصیت خاص محدود می شود و به تمام جزئیات داستان آگاهی ندارد.
روایت شنو (Narratee)
روایت شنو مخاطب درون متنی است که راوی داستان خود را برای او تعریف می کند. این مفهوم، بر خلاف خواننده واقعی (که مخاطب برون متنی است)، به مخاطبی فرضی اشاره دارد که راوی در متن خود به او خطاب می کند یا برای او داستان می گوید. این رابطه میان راوی و روایت شنو می تواند در شکل گیری لحن، سبک و حتی محتوای روایت نقش مهمی ایفا کند. کتاب به دو نوع اصلی روایت شنو می پردازد:
- روایت شنو درون متنی: این نوع روایت شنو مستقیماً در متن داستان حضور دارد و راوی به او اشاره می کند یا با او تعامل برقرار می کند. این روایت شنو می تواند یک شخصیت فرعی باشد که داستان برای او تعریف می شود، یا مخاطبی کلی تر که در لفافه در متن حضور دارد.
- روایت شنو برون متنی: این نوع روایت شنو، به خواننده واقعی اثر نزدیک تر است، اما همچنان یک ساختار فرضی است که راوی برای او می نویسد، حتی اگر مستقیماً به او اشاره نکند. شناخت روایت شنو، چه درون متنی و چه برون متنی، به درک پویایی رابطه میان راوی و مخاطب و نحوه تأثیرگذاری آن بر روایت کمک شایانی می کند.
نقطه نظر/کانونی سازی (Focalization)
نقطه نظر یا کانونی سازی به دیدگاهی اشاره دارد که داستان از طریق آن روایت می شود. این مفهوم به این پرسش پاسخ می دهد که «چه کسی می بیند؟». کانونی سازی می تواند به سه نوع اصلی تقسیم شود:
- کانونی سازی صفر (Zero Focalization): راوی اطلاعات بیشتری نسبت به شخصیت ها دارد و دانای کل است.
- کانونی سازی درونی (Internal Focalization): دیدگاه روایت به یک یا چند شخصیت محدود می شود. راوی فقط آنچه را که شخصیت می داند یا تجربه می کند، بیان می کند. این خود به دو زیرشاخه ثابت (متمرکز بر یک شخصیت) و متغیر (متمرکز بر چند شخصیت به نوبت) تقسیم می شود.
- کانونی سازی بیرونی (External Focalization): راوی اطلاعات کمتری نسبت به شخصیت ها دارد و تنها اعمال و گفته های بیرونی آن ها را گزارش می دهد، بدون اینکه به افکار یا احساسات آن ها دسترسی داشته باشد.
اصطلاحات مربوط به زمان روایت
زمان در روایت شناسی یکی از ابعاد پیچیده و حیاتی است که به تفاوت میان زمان واقعی وقوع حوادث و ترتیب زمانی که این حوادث در روایت به خواننده ارائه می شوند، می پردازد. این کتاب به تفصیل به این موضوع می پردازد.
زمان داستانی و زمان روایی
تمایز میان زمان داستانی (Story Time) و زمان روایی (Narrative Time) از اهمیت بالایی برخوردار است. زمان داستانی به ترتیب کرونولوژیک وقایع (آن گونه که در واقعیت اتفاق افتاده اند) اشاره دارد، در حالی که زمان روایی به ترتیب و شیوه ای که راوی این وقایع را برای خواننده بازگو می کند، مربوط می شود. ممکن است وقایعی که در داستان به ترتیب خاصی اتفاق افتاده اند، در روایت با پرش های زمانی، فلاش بک ها یا فلاش فورواردها به ترتیب دیگری بیان شوند.
شتاب و بسامد (Speed & Frequency)
شتاب (Speed) به سرعت روایت اشاره دارد و نشان می دهد که زمان داستانی با چه سرعتی در زمان روایی طی می شود. این مفهوم شامل کندی یا سرعت روایت وقایع است. مانفرد جان، از روایت شناسان معاصر، در این خصوص می گوید:
«عامل اصلی کاهش سرعت، عمل ذهنی یا گذر کند زمان در ذهن شخصیت، است، که از آن به زمان درونی یا ذهنی تعبیر شده است.»
نویسندگان می توانند با توصیف جزئیات، تأملات ذهنی شخصیت ها، یا گسترش صحنه ها، سرعت روایت را کاهش دهند (امتداد روایت) یا با خلاصه گویی و حذف جزئیات، آن را افزایش دهند (حذف روایت). به عنوان مثال، در رمان «لرد جیم» اثر ژوزف کنراد، صفحات زیادی به توصیف یک حرکت ساده جیم از یک سمت رودخانه به سمت دیگر اختصاص یافته است. همچنین، در رمان «بینوایان» اثر ویکتور هوگو، توصیفات طولانی موجب امتداد روایت در داستان شده است. در ادبیات داستانی ایران نیز، آثاری همچون رمان «کلیدر» نوشته محمود دولت آبادی، از عوامل امتداد روایت از جمله توصیف و بسامد تکرار بهره می برد.
بسامد (Frequency) به تعداد دفعاتی اشاره دارد که یک رویداد در داستان اتفاق می افتد و چند بار در روایت بازگو می شود. این نسبت می تواند یک به یک (یک رویداد، یک بار روایت می شود)، چند به یک (چند رویداد مشابه، یک بار روایت می شوند) یا یک به چند (یک رویداد، چند بار روایت می شود) باشد.
گذشته نگری (Analepsis/Flashback) و آینده نگری (Prolepsis/Flashforward)
این دو تکنیک، مهم ترین ابزارهای روایت برای دستکاری ترتیب زمانی وقایع هستند:
- گذشته نگری (Analepsis/Flashback): به بازگشت راوی به رویدادهای پیشین در داستان اشاره دارد. این تکنیک برای ارائه اطلاعات پس زمینه ای، روشن کردن انگیزه های شخصیت ها، یا ایجاد تعلیق به کار می رود. مثلاً رمان «به سوی فانوس دریایی» اثر ویرجینیا ولف، دارای گذشته نگری های متعدد است.
- آینده نگری (Prolepsis/Flashforward): به پیش بینی یا اشاره راوی به رویدادهایی که هنوز در زمان داستانی اتفاق نیفتاده اند، می پردازد. این تکنیک می تواند برای ایجاد هیجان، ابهام یا حتی irony به کار رود.
اصطلاحات مربوط به ساختار روایت
این دسته از اصطلاحات به چگونگی سازماندهی و چینش عناصر داستانی برای شکل دهی به یک روایت منسجم می پردازند.
پیرنگ (Plot) و فیبولا (Fabula)
همان گونه که پیش تر اشاره شد، این دو مفهوم از مهم ترین دستاوردهای فرمالیست های روسی هستند و اساس درک تفاوت میان «چه اتفاق افتاده» و «چگونه نقل شده» را تشکیل می دهند:
- فیبولا (Fabula): به معنای همان «ماده خام داستان» یا «آنچه اتفاق افتاده» است. فیبولا توالی کرونولوژیک و علّی وقایع داستان است، یعنی تمام حوادث به ترتیبی که در واقعیتِ جهان داستانی رخ داده اند، بدون هیچ گونه دستکاری هنری. این همان چیزی است که خواننده می تواند از یک داستان استخراج کند و آن را به ترتیب خطی و زمانی بازگو کند.
- پیرنگ (Plot/Siuzet): به معنای «شیوه ارائه داستان» یا «چگونگی نقل آن» است. پیرنگ شامل ترتیب هنری و سازمان یافته ای از وقایع است که توسط راوی به خواننده ارائه می شود. این شامل انتخاب ها در خصوص زمان بندی (مانند فلاش بک یا فلاش فوروارد)، دیدگاه، تأکید بر برخی وقایع و نادیده گرفتن برخی دیگر، و تمامی تکنیک هایی است که راوی برای ساختاردهی به تجربه خواننده به کار می برد. به عبارت دیگر، پیرنگ همان آرایش زیبایی شناختی و تأثیرگذار حوادث فیبولا است.
رویداد (Event) و سلسله حوادث
رویداد به هر اتفاق یا عملی اشاره دارد که در داستان رخ می دهد و می تواند به پیشبرد پیرنگ کمک کند. این رویدادها، زمانی که به صورت متوالی و با رابطه علّی و معلولی به هم پیوند می خورند، سلسله حوادث را تشکیل می دهند که در نهایت منجر به شکل گیری پیرنگ می شوند. هر رویداد می تواند تغییری در وضعیت شخصیت ها یا وضعیت داستانی ایجاد کند و از طریق این تغییرات است که داستان پیش می رود و کشمکش ها و گره گشایی ها شکل می گیرند.
فضاسازی و توصیف
فضاسازی به خلق محیط و اتمسفر داستان اشاره دارد که می تواند شامل توصیف مکان ها، زمان ها، و شرایط کلی حاکم بر جهان داستانی باشد. توصیف نیز به ارائه جزئیات از اشیاء، شخصیت ها، مناظر، و حتی حالات درونی آن ها می پردازد. هر دو این عناصر نقش مهمی در پیشبرد یا امتداد روایت دارند. توصیفات طولانی می توانند سرعت روایت را کاهش داده و به خواننده فرصت دهند تا خود را در فضای داستان غرق کند (مانند مثال های کنراد و هوگو)، در حالی که توصیفات مختصر و گزیده می توانند به سرعت بخشیدن به روایت کمک کنند. فضاسازی و توصیف به ایجاد باورپذیری، انتقال حال و هوا، و عمیق تر کردن تجربه خواننده از جهان داستانی کمک می کنند.
سایر اصطلاحات مهم
علاوه بر دسته بندی های فوق، کتاب به اصطلاحات مهم دیگری نیز می پردازد که در تحلیل روایت از اهمیت بالایی برخوردارند و فهم آن ها برای هر محقق و علاقه مند به ادبیات ضروری است. این اصطلاحات شامل موارد زیر هستند:
- لحن (Tone): نگرش راوی یا نویسنده نسبت به موضوع، شخصیت ها و مخاطب است که از طریق انتخاب واژگان، ساختار جمله و سایر عناصر سبکی منتقل می شود. لحن می تواند طنزآمیز، جدی، کنایه آمیز، غم انگیز و… باشد.
- درون مایه (Theme): ایده یا مفهوم اصلی و مرکزی است که داستان آن را کاوش می کند یا بر آن تأکید دارد. درون مایه معمولاً یک مفهوم انتزاعی است (مانند عشق، مرگ، عدالت، تنهایی) که از طریق پیرنگ، شخصیت ها و نمادها در داستان بسط می یابد.
- ژانر (Genre): به دسته بندی آثار ادبی یا هنری بر اساس ویژگی های مشترک سبکی، محتوایی، ساختاری یا روایی اشاره دارد. ژانرها می توانند شامل رمان، داستان کوتاه، شعر، درام، تراژدی، کمدی، علمی-تخیلی، فانتزی و غیره باشند. درک ژانر یک روایت، به مخاطب کمک می کند تا انتظاراتی از آن داشته باشد و آن را در بستر صحیح خود تفسیر کند.
کتاب فرهنگ توصیفی اصطلاحات روایات شناسی با دقت و جزئی نگری به تبیین این مفاهیم می پردازد و ارتباط آن ها با یکدیگر و تأثیرشان بر کلیت روایت را روشن می سازد.
نقاط قوت و ویژگی های برجسته کتاب فرهنگ توصیفی اصطلاحات روایات شناسی
کتاب فرهنگ توصیفی اصطلاحات روایات شناسی به قلم محسن محمدی فشارکی و فضل الله خدادادی، دارای ویژگی های برجسته ای است که آن را به یک منبع ارزشمند در حوزه مطالعات روایت در زبان فارسی تبدیل می کند. این نقاط قوت، هم برای دانشجویان و هم برای پژوهشگران این رشته اهمیت فراوان دارند و آن را از دیگر آثار مشابه متمایز می سازند:
-
جامعیت و پوشش وسیع: این کتاب به طیف گسترده ای از اصطلاحات روایت شناسی می پردازد که از نظریه پردازان و مکاتب مختلف (مانند فرمالیسم روسی، ساختارگرایی، پساساختارگرایی) سرچشمه گرفته اند. این جامعیت به خواننده دیدگاهی کلی و در عین حال عمیق از گستره این علم ارائه می دهد و او را با اصطلاحات رایج و تخصصی آشنا می کند. نویسندگان برای تدوین این اثر، با مطالعه چندین کتاب پایه در حوزه روایت و مباحث مربوط به آن، اصطلاحات پرکاربرد و تخصصی علم روایت شناسی را شناسایی کرده اند.
-
کاربردی بودن مثال ها: یکی از نقاط قوت کلیدی کتاب، ارائه مثال های کاربردی و ملموس برای هر اصطلاح است. این مثال ها نه تنها از ادبیات داستانی فارسی (مانند آثار محمود دولت آبادی) بلکه از ادبیات خارجی (مانند آثار ژوزف کنراد و ویرجینیا ولف) انتخاب شده اند. استفاده از شواهد عینی به خواننده کمک می کند تا مفاهیم نظری و بعضاً انتزاعی را در بستر واقعی آثار ادبی درک کند و کاربرد عملی آن ها را ببیند.
-
روش شناسی شفاف و مبتنی بر منابع دست اول: نویسندگان در تدوین این فرهنگ، به روش شناسی دقیقی پایبند بوده اند. آن ها پس از استخراج اصطلاحات، با مراجعه به آثار نظریه ادبی، نقد داستان و فرهنگ های وابسته به آن ها، اطلاعات کاربردی و مستند درباره هر اصطلاح را فراهم آورده اند. این رویکرد پژوهشی، اعتبار علمی کتاب را افزایش می دهد و آن را به یک منبع قابل اعتماد برای مطالعات آکادمیک تبدیل می کند.
-
خوانایی و سادگی بیان: با وجود ماهیت تخصصی موضوع، کتاب به گونه ای نگاشته شده که برای سطوح مختلف مخاطب (از مبتدی تا پیشرفته) قابل فهم باشد. نویسندگان از ورود به مباحث وسیع و پردامنه که ممکن است برای خواننده ای با دانش اولیه اندک گیج کننده باشد، پرهیز کرده اند. این سادگی و وضوح بیان، دسترسی به اطلاعات تخصصی را برای طیف وسیع تری از مخاطبان تسهیل می کند و تجربه مطالعه را دلپذیرتر می سازد.
-
پیوست های ارزشمند: کتاب دارای پیوست های بسیار کاربردی است که ارزش مرجعیت آن را دوچندان می کند. این پیوست ها شامل فهرست واژگان فارسی به انگلیسی، انگلیسی به فارسی و همچنین یک جدول چهار زبانه از اصطلاحات روایت شناسی است. این بخش ها به دانشجویان و پژوهشگران کمک می کند تا معادل های اصطلاحات را در زبان های دیگر بیابند و به منابع اصلی خارجی دسترسی پیدا کنند، که برای پژوهش های تطبیقی و بین المللی بسیار مفید است.
به طور کلی، فرهنگ توصیفی اصطلاحات روایات شناسی با ترکیب جامعیت، دقت، کاربردی بودن و خوانایی، یک ابزار ضروری برای هر کسی است که به دنبال تعمیق دانش خود در حوزه روایت شناسی است.
نتیجه گیری: چرا این کتاب یک مرجع ضروری است؟
در جمع بندی نهایی، کتاب فرهنگ توصیفی اصطلاحات روایات شناسی به قلم محسن محمدی فشارکی و فضل الله خدادادی، اثری است که جایگاه ویژه ای در میان منابع تخصصی حوزه ادبیات و مطالعات فرهنگی در زبان فارسی دارد. این کتاب نه تنها یک فرهنگ واژگان ساده نیست، بلکه با رویکردی تحلیلی و توصیفی، به درک عمیق تر و جامع تر مفاهیم پیچیده روایت شناسی کمک می کند.
نقش این اثر در غنی سازی منابع فارسی این حوزه، انکارناپذیر است. تا پیش از این، منابع جامع و یکپارچه برای تبیین اصطلاحات روایت شناسی در زبان فارسی نسبتاً محدود بود و دانشجویان و پژوهشگران اغلب برای درک مفاهیم بنیادی به منابع خارجی یا پراکنده متوسل می شدند. این کتاب با فراهم آوردن یک مرجع منسجم، دقیق و کاربردی، این نیاز اساسی را برطرف کرده و راه را برای مطالعات عمیق تر در این رشته هموار ساخته است.
برای دانشجویان رشته های ادبیات فارسی، هنر، علوم ارتباطات و مطالعات فرهنگی، این کتاب یک ابزار آموزشی و پژوهشی حیاتی است که به آن ها کمک می کند تا با زبانی شیوا و مثال های ملموس، با چارچوب های نظری و عملی روایت شناسی آشنا شوند. برای اساتید و پژوهشگران نیز، این اثر می تواند به عنوان یک منبع مرجع سریع برای مرور مفاهیم و آشنایی با رویکردهای مختلف در تبیین اصطلاحات روایت شناسی عمل کند.
در نهایت، مطالعه کامل این کتاب به هر فردی که به تحلیل داستان، سینما، تئاتر و سایر اشکال روایی علاقه مند است، به شدت توصیه می شود. عمق مطالب، جامعیت پوشش و وضوح بیان، این اثر را به یک سنگ بنای اساسی در کتابخانه هر علاقه مند به روایت شناسی تبدیل کرده است. این کتاب، گامی بلند در جهت ترویج و تعمیق دانش روایت شناسی در بستر زبان و فرهنگ فارسی محسوب می شود و مطالعه آن دریچه ای نوین به سوی درک ساختارهای پنهان داستان ها و روایت ها می گشاید.