خلاصه کتاب درام اسلامی ( نویسنده جمشید ملک پور )

خلاصه کتاب

خلاصه کتاب درام اسلامی اثر جمشید ملک پور به بررسی عمیق نمایش بومی ایران به ویژه تعزیه می پردازد. این اثر ارزشمند نگاشته جمشید ملک پور از مهم ترین پژوهش ها در زمینه شناخت نمایش ایرانی است و ریشه ها و شباهت های تعزیه را با مراسم آیینی تمدن های مختلف تبیین می کند. کتاب در هفت فصل و یک پیوست تعزیه را به مثابه متن و درام تحلیل کرده و جایگاه آن را در دنیای امروز و آینده بررسی می کند. این اثر نه تنها به درک بهتر تعزیه کمک می کند بلکه امید به زنده ماندن آن را برای نسل های آتی افزایش می دهد.

این مقاله به تفصیل به معرفی کتاب درام اسلامی ابعاد مختلف پژوهشی جمشید ملک پور و مفاهیم بنیادین تئاتر که در گستره دانش ایشان قرار می گیرد می پردازد. از تعزیه و ریشه های آیینی آن گرفته تا نظریه های معاصر اجرا و بزرگان تئاتر جهان هر بخش به درک عمیق تر مخاطب از این حوزه های تخصصی کمک می کند. هدف این نوشتار ارائه یک دید جامع و تخصصی از محتوای کتاب و جایگاه علمی نویسنده آن در عرصه نمایش است.

کتاب درام اسلامی اثر جمشید ملک پور انتشارات بیدگل

کتاب درام اسلامی اثر برجسته جمشید ملک پور به همت انتشارات بیدگل منتشر شده و گامی مهم در پژوهش های مربوط به نمایش های آیینی ایران به ویژه تعزیه محسوب می شود. این کتاب در هفت فصل و یک پیوست زوایای گوناگون این هنر نمایشی سنتی را مورد کاوش قرار می دهد. ملک پور از نویسندگان و پژوهشگران صاحب نام در عرصه شناخت نمایش ایرانی در این اثر نگاهی عمیق به ریشه ها و تحولات تعزیه دارد.

نگارنده در ابتدا با معرفی مختصری از اسلام و حوادث مرتبط با واقعه کربلا که زمینه اصلی شکل گیری تعزیه است بحث خود را آغاز می کند. سپس به بررسی مراسم آیینی در تمدن های مختلف جهان می پردازد و از این طریق شباهت ها و ریشه های مشترک تعزیه با این آیین های باستانی را تبیین می کند. این رویکرد تطبیقی به خواننده کمک می کند تا تعزیه را نه تنها به عنوان یک پدیده مذهبی بلکه به عنوان یک فرم نمایشی با ابعاد جهانی درک کند.

در ادامه فصول کتاب تعزیه به مثابۀ یک متن دراماتیک و یک فرم نمایشی مستقل مورد تحلیل قرار می گیرد. این بخش ها به ساختار شخصیت پردازی دیالوگ ها و عناصر بصری تعزیه می پردازند. ملک پور با نگاهی تحلیلی عناصر دراماتیک موجود در تعزیه را واکاوی کرده و نشان می دهد که چگونه این نمایش آیینی از قواعد و اصول درام پیروی می کند.

فصل پایانی کتاب به بررسی جایگاه تعزیه در دنیای امروز اختصاص دارد. نویسنده در این بخش چالش ها و فرصت های پیش روی تعزیه در عصر مدرن را مورد بحث قرار می دهد و چشم اندازی از آینده این هنر ارائه می دهد. پیوست کتاب نیز شامل فهرستی از مهم ترین متون تعزیه است که منبعی ارزشمند برای پژوهشگران و علاقه مندان به شمار می رود. این کتاب نه تنها برای متخصصان تئاتر بلکه برای عموم علاقه مندان به فرهنگ و هنر ایران نیز خواندنی و آموزنده است.

جمشید ملک پور

جمشید ملک پور یکی از چهره های برجسته و تأثیرگذار در حوزه پژوهش آموزش و نقد تئاتر در ایران است. او با سال ها فعالیت مستمر در این عرصه آثار و پژوهش های متعددی را به جامعه هنری و علمی کشور ارائه کرده که هر یک به نوبه خود به غنای ادبیات تئاتر ایران افزوده اند. تخصص اصلی ملک پور شناخت عمیق نمایش ایرانی و آیین های نمایشی بومی است اما دامنه دانش و فعالیت های او بسیار وسیع تر از این حوزه است و شامل نظریه های تئاتر جهان تاریخ تئاتر و فلسفه هنر نیز می شود.

ملک پور در آثار خود همواره به دنبال کشف ریشه ها و ارتباطات میان فرم های نمایشی مختلف بوده است. نگاه تحلیلی و تطبیقی او به پدیده های تئاتری باعث شده تا آثارش از عمق و جامعیت خاصی برخوردار باشند. او نه تنها به توصیف بلکه به تحلیل و تبیین چرایی و چگونگی شکل گیری و تحول پدیده های نمایشی می پردازد. این رویکرد به ویژه در کتاب «درام اسلامی» که به تعزیه می پردازد به وضوح قابل مشاهده است.

علاوه بر پژوهش های مکتوب جمشید ملک پور در زمینه های آموزشی و تربیت نسل جدید هنرمندان و پژوهشگران تئاتر نیز نقش پررنگی داشته است. او با تدریس در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی دانش و تجربه خود را به دانشجویان منتقل کرده و به پرورش استعدادهای جوان کمک شایانی کرده است. توانایی او در ساده سازی مفاهیم پیچیده و ارائه آن ها به شیوه ای قابل فهم از ویژگی های بارز تدریس و نگارش اوست.

نام جمشید ملک پور با پژوهش های دقیق و نگاهی نو به تئاتر ایران گره خورده است. او با بررسی آیین ها و نمایش های سنتی تلاش کرده تا جایگاه آن ها را در بستر جهانی تئاتر مشخص کند و به ارتقاء درک بین المللی از غنای هنر نمایشی ایران کمک کند. آثار او نه تنها مرجعی برای دانشجویان و پژوهشگران است بلکه برای هر علاقه مند به شناخت عمیق تر فرهنگ و هنر این سرزمین ارزشمند و خواندنی است.

درام اسلامی

درام اسلامی عنوان کتابی از جمشید ملک پور است که به عمق و گستره نمایشی در بستر فرهنگ اسلامی با تمرکز ویژه بر تعزیه می پردازد. این اثر تعزیه را نه تنها به عنوان یک مراسم مذهبی بلکه به عنوان یک فرم دراماتیک کامل و پیچیده مورد مطالعه قرار می دهد. ملک پور نشان می دهد که چگونه تعزیه با وجود ریشه های مذهبی عمیق از ساختارها و عناصر بنیادین درام بهره می برد و توانایی برقراری ارتباط عمیق با مخاطب را داراست.

کتاب با ارائه تعریفی از درام و بررسی عناصر آن به خواننده کمک می کند تا تعزیه را در چارچوب نظری تئاتر جهانی تحلیل کند. نویسنده به واکاوی متن تعزیه شخصیت ها دیالوگ ها و فضاسازی های آن می پردازد و نشان می دهد که چگونه این عناصر در کنار هم یک تجربه نمایشی منحصر به فرد را خلق می کنند. او به این نکته اشاره می کند که درام اسلامی فراتر از روایت صرف یک واقعه تاریخی به دنبال ایجاد همذات پنداری و انتقال مفاهیم عمیق انسانی و اخلاقی است.

یکی از نقاط قوت این کتاب بررسی تطبیقی تعزیه با مراسم آیینی در تمدن های باستانی است. ملک پور با نشان دادن شباهت ها و تفاوت ها تعزیه را در یک بستر وسیع تر از تاریخ نمایش جهان قرار می دهد و به آن جایگاهی بین المللی می بخشد. این رویکرد به درک بهتر ریشه های مشترک هنر نمایشی در فرهنگ های مختلف کمک می کند و نشان می دهد که چگونه نیاز انسان به بازنمایی و روایت در اشکال گوناگون مذهبی و آیینی تجلی یافته است.

درام اسلامی همچنین به بررسی جایگاه تعزیه در عصر حاضر و چالش های پیش روی آن می پردازد. نویسنده با نگاهی به آینده راهکارهایی برای حفظ و توسعه این هنر پیشنهاد می دهد. این بخش از کتاب اهمیت تعزیه را به عنوان یک میراث فرهنگی زنده برجسته می کند و بر لزوم حمایت از آن برای نسل های آینده تأکید می ورزد. این کتاب مرجعی ضروری برای هر کسی است که به دنبال درک عمیق تر از تعزیه و جایگاه آن در گستره وسیع تر درام جهانی است.

دراماتورژی چیست دراماتورژ کیست

دراماتورژی به مطالعه نظریه پردازی و تدوین ساختار یک اثر نمایشی اطلاق می شود؛ به عبارت دیگر دراماتورژی علم و هنر سازماندهی عناصر یک نمایش است. این مفهوم فراتر از صرفاً نوشتن یک نمایشنامه است و شامل تحلیل تفسیر و بازآفرینی متون نمایشی بررسی بافت تاریخی و فرهنگی آن ها و همچنین ارتباط میان متن و اجرا می شود. دراماتورژی به دنبال ایجاد یک انسجام فکری و هنری در کل فرآیند تولید تئاتر است.

دراماتورژ فردی است که مسئولیت دراماتورژی یک اثر را بر عهده دارد. او نه تنها یک مشاور هنری برای کارگردان و بازیگران است بلکه پلی میان متن تاریخ فرهنگ و مخاطب ایجاد می کند. وظایف یک دراماتورژ می تواند شامل تحقیق درباره پیشینه تاریخی و فرهنگی نمایشنامه تحلیل ساختار دراماتیک کمک به اقتباس و بازنویسی متون و حتی مشارکت در انتخاب بازیگران و طراحی صحنه باشد. او به کارگردان کمک می کند تا دیدگاه خود را از نمایش به بهترین نحو ممکن اجرا کند و اطمینان حاصل کند که پیام اثر به درستی منتقل می شود.

دراماتورژ در فرآیند تولید تئاتر نقش حیاتی در حفظ یکپارچگی هنری و فکری اثر ایفا می کند. او با دانش عمیق خود از تاریخ تئاتر نظریه های اجرا و مفاهیم دراماتیک به تیم تولید کمک می کند تا از تمامی پتانسیل های متن بهره برداری کنند. دراماتورژ همچنین می تواند به عنوان یک رابط بین هنرمندان و جامعه عمل کند بافت اجتماعی و سیاسی اثر را برجسته کرده و ارتباط آن را با مسائل روز جامعه تبیین نماید.

درام نویسان بزرگی چون گوتلد افرایم لسینگ از پیشگامان مفهوم دراماتورژی در قرن هجدهم بودند. امروزه دراماتورژی به یک رشته تخصصی در دانشگاه ها و آکادمی های تئاتر تبدیل شده است و در تولیدات نمایشی مدرن حضور یک دراماتورژ حرفه ای عنصری کلیدی برای موفقیت و عمق بخشیدن به یک اثر به شمار می رود. این نقش به ویژه در تئاتر معاصر که اغلب با متون پیچیده اقتباس های نوآورانه و رویکردهای تجربی سروکار دارد اهمیت فزاینده ای یافته است.

در باب بداهه پردازی

بداهه پردازی در تئاتر به معنای خلق لحظه ای و بدون برنامه ریزی قبلی صحنه ها دیالوگ ها حرکات یا حتی کل یک نمایش است. این تکنیک که ریشه های عمیقی در تاریخ تئاتر از کمدیا دل آرته گرفته تا آیین های باستانی دارد به بازیگران اجازه می دهد تا خلاقیت خود را در لحظه بروز دهند و با محیط دیگر بازیگران و مخاطب تعامل مستقیم و پویا برقرار کنند. بداهه پردازی نه تنها یک ابزار اجرایی است بلکه یک روش تمرینی مهم برای بازیگران به شمار می رود.

تمرینات بداهه پردازی به بازیگران کمک می کند تا انعطاف پذیری حضور ذهنی و توانایی شنیدن و پاسخ دادن سریع را در خود تقویت کنند. این تمرینات ترس از اشتباه را کاهش داده و به بازیگران اعتماد به نفس می بخشد تا در موقعیت های غیرمنتظره خلاقانه عمل کنند. بداهه پردازی همچنین می تواند برای کشف ایده های جدید برای یک نمایشنامه توسعه شخصیت ها یا حتی حل مشکلات دراماتیک در حین تمرینات استفاده شود.

در برخی فرم های نمایشی مانند تئاتر بداهه (Improvisational Theatre) یا کمدی بداهه (Improv Comedy) بداهه پردازی هسته اصلی نمایش را تشکیل می دهد و هیچ متن از پیش نوشته شده ای وجود ندارد. در این حالت کل نمایش بر اساس پیشنهادهای مخاطب یا ایده های لحظه ای بازیگران شکل می گیرد. این نوع اجرا نیازمند مهارت های ارتباطی قوی همدلی و توانایی ساختن داستان به صورت گروهی است.

با این حال بداهه پردازی تنها به تئاتر بداهه محدود نمی شود. بسیاری از کارگردانان و گروه های تئاتری از تکنیک های بداهه پردازی در فرآیند تمرین برای نمایشنامه های متنی نیز استفاده می کنند. این کار به بازیگران کمک می کند تا ارتباط عمیق تری با شخصیت ها و موقعیت ها برقرار کنند و اجراهایشان طبیعی تر و زنده تر به نظر برسد. بداهه پردازی نیرویی محرک برای خلاقیت و نوآوری در عرصه تئاتر است و به حفظ پویایی و تازگی این هنر کمک شایانی می کند.

تئاتر مستند

تئاتر مستند گونه ای از تئاتر است که بر اساس وقایع شهادت ها اسناد و حقایق واقعی بنا شده است. هدف اصلی این نوع تئاتر بازنمایی و تحلیل مسائل اجتماعی سیاسی و تاریخی از طریق مستندات معتبر است. تئاتر مستند سعی دارد با ارائه شواهد و اطلاعات دست اول مخاطب را به تفکر درباره واقعیت های جهان پیراملی خود وادارد و اغلب به دنبال ایجاد آگاهی اجتماعی و تحریک به کنشگری است.

تکنیک های مورد استفاده در تئاتر مستند متنوع هستند و می توانند شامل استفاده از مصاحبه ها گزارش های خبری اسناد رسمی خاطرات شخصی و حتی ویدئوهای آرشیوی باشند. بازیگران ممکن است نقش افراد واقعی را ایفا کنند یا صرفاً روایتگر داستان ها باشند. این نوع تئاتر اغلب تلاش می کند تا مرز بین واقعیت و نمایش را کمرنگ کند و حس authenticity (اصالت) را به مخاطب منتقل کند.

یکی از ویژگی های مهم تئاتر مستند رویکرد انتقادی آن است. این نمایش ها غالباً به بررسی نابرابری ها بی عدالتی ها فجایع انسانی و رویدادهای بحث برانگیز می پردازند. از نمایش های مستند مشهور می توان به کارهای پیتر وایس از جمله «بازجویی از ویتنام» یا «مارا-ساد» اشاره کرد که با استفاده از تکنیک های مستند به مسائل سیاسی و اجتماعی زمان خود می پرداختند.

تئاتر مستند نه تنها به عنوان یک فرم هنری بلکه به عنوان یک ابزار قدرتمند برای اطلاع رسانی و آموزش نیز عمل می کند. این گونه نمایشی می تواند به مخاطب کمک کند تا درک عمیق تری از رویدادهای پیچیده تاریخی و مسائل معاصر پیدا کند و به آن ها از زاویه ای جدید نگاه کند. در عصری که اطلاعات به سرعت در حال جابجایی هستند تئاتر مستند با دقت و صحت خود به عنوان یک صدای موثق و تأثیرگذار در جامعه عمل می کند.

تئاتر قانونگذار

تئاتر قانونگذار مفهومی است که توسط آگوستو بوال نظریه پرداز و کارگردان تئاتر برزیلی در قالب تئاتر ستمدیدگان (Theatre of the Oppressed) مطرح شد. این رویکرد تئاتری به دنبال توانمندسازی مخاطبان است تا نه تنها تماشاگران صرف نباشند بلکه به فعالان و بازیگران-مخاطبان (spect-actors) تبدیل شوند که قادر به تغییر واقعیت های اجتماعی خود باشند. تئاتر قانونگذار فراتر از بازنمایی مشکلات به دنبال یافتن راه حل و تمرین برای تغییر است.

در این نوع تئاتر نمایشی که مشکلی اجتماعی را به تصویر می کشد متوقف می شود و از تماشاگران دعوت می شود تا به صحنه بیایند و با ایفای نقش به جای شخصیت های اصلی راه حل های جایگزین برای مواجهه با ستم یا مشکل مطرح شده را امتحان کنند. هدف این است که افراد در یک فضای امن و آزمایشی قدرت خود را برای تغییر شرایط درک کنند و برای اعمال آن در زندگی واقعی خود آماده شوند.

مفهوم قانونگذار در اینجا به این معناست که مخاطبان با مشارکت فعال خود نه تنها قوانین نانوشته جامعه را که به ستم منجر می شوند شناسایی می کنند بلکه به طور مجازی قوانین جدیدی برای رهایی و عدالت وضع می کنند. این فرآیند به افراد کمک می کند تا از حالت انفعال خارج شده و به عاملان تغییر تبدیل شوند. تئاتر قانونگذار به ویژه در جوامعی که با نابرابری های اجتماعی و سیاسی مواجه هستند ابزاری قدرتمند برای آموزش و آگاهی بخشی است.

این رویکرد تئاتری بر این باور است که تئاتر نباید فقط آیینه ای برای بازتاب واقعیت باشد بلکه باید چکش و ابزاری برای شکل دهی به آن باشد. بوال معتقد بود که تئاتر می تواند به افراد کمک کند تا تمرین آزادی کنند و برای مواجهه با ستم در زندگی واقعی خود آماده شوند. تئاتر قانونگذار نمونه ای برجسته از قدرت تئاتر به عنوان یک نیروی فعال در تغییر اجتماعی است.

ویوپوینت

ویوپوینت (Viewpoints) یک روش آموزشی و تمرینی برای بازیگران و کارگردانان است که توسط مری اوورهلییر و آن بوگارت توسعه یافته است. این روش بر اساس شش عنصر اصلی زمان و چهار عنصر اصلی فضا استوار است و به هنرمندان کمک می کند تا درک عمیق تری از حضور خود در صحنه ارتباط با فضا و دیگر بازیگران و همچنین چگونگی خلق لحظات نمایشی پویا و معنادار پیدا کنند.

عناصر زمانی شامل: ریتم (Rhythm) سرعت (Tempo) طول مدت (Duration) و واکنش (Kinesthetic Response) می شوند. عناصر فضایی نیز شامل: معماری (Architecture) توپوگرافی (Topography) ژست (Gesture) و حرکت (Spatial Relationship) هستند. با تمرکز بر هر یک از این عناصر به صورت جداگانه بازیگران می توانند آگاهی خود را نسبت به بدن حرکت و ارتباطات غیرکلامی افزایش دهند و اجراهای خود را غنی تر سازند.

تمرینات ویوپوینت به بازیگران کمک می کند تا به جای تمرکز صرف بر دیالوگ و شخصیت پردازی کلامی به جنبه های فیزیکی و فضایی اجرا توجه کنند. این روش به ویژه در تئاتر فیزیکال و تجربی کاربرد فراوانی دارد جایی که حرکت و تعاملات غیرکلامی نقش محوری ایفا می کنند. ویوپوینت ابزاری قدرتمند برای بداهه پردازی و خلق صحنه های پویا در لحظه است.

یکی از مزایای اصلی ویوپوینت تقویت توانایی بازیگران برای گوش دادن و پاسخ دادن به یکدیگر در صحنه است. این روش حس کار گروهی و ارتباط متقابل را در میان اعضای گروه تئاتر تقویت می کند و به آن ها کمک می کند تا به صورت یک مجموعه منسجم و هماهنگ عمل کنند. ویوپوینت نه تنها یک تکنیک اجرایی بلکه یک فلسفه برای درک و خلق تئاتر است که به هنرمندان اجازه می دهد تا با آزادی و خلاقیت بیشتری در فضای صحنه حرکت کنند و با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنند.

تاریخ های تئاتر یک مقدمه

تاریخ تئاتر رشته ای گسترده و پیچیده است که به بررسی چگونگی شکل گیری تحول و تکامل هنر نمایش در فرهنگ ها و دوره های زمانی مختلف می پردازد. این مطالعه تنها به وقایع نگاری صرف محدود نمی شود بلکه شامل تحلیل عوامل اجتماعی سیاسی مذهبی و فرهنگی است که بر تئاتر تأثیر گذاشته اند و از آن تأثیر پذیرفته اند. از آیین های باستانی و نمایش های مذهبی یونان باستان گرفته تا تئاتر مدرن و پست مدرن هر دوره و منطقه جغرافیایی ویژگی های منحصر به فرد خود را در عرصه نمایش داشته است.

مقدمه ای بر تاریخ تئاتر اغلب با بررسی ریشه های آیینی و مناسکی نمایش آغاز می شود؛ جایی که انسان های اولیه از طریق رقص آواز و تقلید به ارتباط با نیروهای ماوراء طبیعی و بیان احساسات خود می پرداختند. سپس به تمدن های بزرگ مانند یونان و روم باستان می رسد که در آن ها تئاتر به یک فرم هنری مستقل با ساختارهای مشخص مانند تراژدی و کمدی تبدیل شد. نقش آریستوفان و اوریپید در یونان و سپس سنکا در روم نقاط عطف مهمی در این مسیر هستند.

پس از دوران کلاسیک تئاتر در قرون وسطی بیشتر در بستر کلیسا و نمایش های مذهبی (مانند معجزه نماها و اخلاقیات) ادامه یافت. با رنسانس و شکوفایی دوباره هنرها تئاتر نیز جانی تازه گرفت و در انگلستان با شکسپیر و در ایتالیا با کمدیا دل آرته به اوج خود رسید. قرون هفدهم و هجدهم شاهد ظهور تئاتر دربار و نویسندگانی چون مولیر و راسین بودند که به توسعه کمدی و تراژدی کلاسیک کمک کردند.

قرون نوزدهم و بیستم دوران تحولات عظیم در تئاتر بود؛ از ظهور رئالیسم و ناتورالیسم با ایبسن و چخوف گرفته تا جنبش های آوانگارد مانند اکسپرسیونیسم سوررئالیسم و تئاتر ابزورد. این دوران همچنین شاهد ظهور کارگردانان بزرگی چون استانیسلاوسکی و گروتفسکی بود که رویکردهای جدیدی به آموزش بازیگری و کارگردانی ارائه دادند. مطالعه تاریخ تئاتر به درک عمیق تر از جایگاه هنر نمایش در توسعه تمدن بشری و نقش آن در بازتاب و شکل دهی به جامعه کمک می کند.

فلسفه و تئاتر

فلسفه و تئاتر از دیرباز ارتباطی ناگسستنی با یکدیگر داشته اند. تئاتر نه تنها بستری برای بیان ایده های فلسفی بوده بلکه خود نیز موضوع تأملات فلسفی عمیقی قرار گرفته است. از افلاطون و ارسطو در یونان باستان که هر یک دیدگاه های متفاوتی نسبت به نقش و تأثیر تئاتر داشتند تا فلاسفه مدرن و معاصر که به بررسی پدیده های نمایشی از منظر هستی شناسانه معرفت شناسانه و اخلاقی پرداخته اند این رابطه همواره پویا و چالش برانگیز بوده است.

افلاطون تئاتر را تقلیدی از تقلید و از این رو دور از حقیقت می دانست و آن را برای جامعه مضر می پنداشت. در مقابل ارسطو با مفهوم «کاتارسیس» (تطهیر روحی) به دفاع از تراژدی پرداخت و آن را برای پالایش عواطف و ارتقاء اخلاقی جامعه مفید دانست. این دو دیدگاه سنگ بنای بسیاری از بحث های بعدی در فلسفه تئاتر را تشکیل دادند. در دوران مدرن فلاسفه ای چون نیچه با مفهوم «تولد تراژدی» و رابطه آن با روح دیونوسیوسی و آپولونی به تئاتر نگاهی هستی شناسانه بخشیدند.

فلسفه تئاتر به پرسش هایی مانند: تئاتر چیست؟ نقش آن در جامعه کدام است؟ آیا تئاتر حقیقت را بازنمایی می کند؟ چگونه تئاتر بر ادراک و احساسات ما تأثیر می گذارد؟ و رابطه میان بازیگر شخصیت و مخاطب چگونه است؟ پاسخ می دهد. فلاسفه معاصر مانند ژاک دریدا میشل فوکو و ژیل دلوز نیز با رویکردهای پساساختارگرایی و پسامدرن به تحلیل تئاتر و عملکرد آن در جامعه پرداخته اند و مفاهیم جدیدی چون «فراسوی متن» و «اجرا به مثابه یک رویداد» را مطرح کرده اند.

تئاتر نیز به نوبه خود همواره محفلی برای طرح پرسش های فلسفی بوده است. نمایشنامه نویسان بزرگی چون شکسپیر بکت و برشت در آثار خود به موضوعاتی چون مرگ زندگی آزادی عدالت و معنای وجود پرداخته اند. این تعامل دو سویه میان فلسفه و تئاتر باعث شده تا هر دو حوزه به غنای یکدیگر بیفزایند و به درک عمیق تر ما از جهان و جایگاه انسان در آن کمک کنند.

رویکردهایی به نظریۀ اجرا

نظریه اجرا (Performance Theory) یک حوزه میان رشته ای است که به مطالعه و تحلیل پدیده های اجرایی در گستره ای وسیع فراتر از صرفاً تئاتر می پردازد. این نظریه نه تنها به بررسی نمایش های صحنه ای محدود نمی شود بلکه شامل آیین ها مراسم زندگی روزمره رویدادهای سیاسی و حتی تعاملات اجتماعی نیز می شود. رویکردهای مختلف به نظریه اجرا تلاش می کنند تا ابعاد گوناگون عملکرد انسانی و بازنمایی آن را درک کنند.

یکی از رویکردهای مهم در نظریه اجرا دیدگاه انسان شناختی است که به بررسی نقش اجرا در فرهنگ ها و جوامع مختلف می پردازد. ریچارد شکنر از پیشگامان این حوزه مفهوم «بازسازی رفتار» را مطرح کرد و نشان داد که چگونه اجرا می تواند به عنوان یک ابزار برای تمرین آموزش و انتقال فرهنگ عمل کند. او معتقد بود که اجرا یک رفتار بازسازی شده است که در زمان و مکان مشخصی رخ می دهد و توسط بازیگران و تماشاگران به اشتراک گذاشته می شود.

رویکرد دیگر دیدگاه زبان شناختی و نشانه شناختی است که اجرا را به مثابه یک متن یا یک نظام نشانه ای برای رمزگشایی تحلیل می کند. در این دیدگاه هر عنصر اجرایی از حرکت بازیگر تا طراحی صحنه و لباس به عنوان یک نشانه تفسیر می شود که معنایی خاص را منتقل می کند. این رویکرد به ویژه در تحلیل فرم های نمایشی پیچیده که از زبان غیرکلامی و نمادین بهره می برند کارایی بالایی دارد.

علاوه بر این نظریه های پسااستعماری فمینیستی و کوئیر نیز به تحلیل اجرا از منظر قدرت هویت و مقاومت می پردازند. این رویکردها نشان می دهند که چگونه اجرا می تواند ابزاری برای به چالش کشیدن هنجارهای اجتماعی بیان صداهای به حاشیه رانده شده و ایجاد فضاهای جدید برای هویت های جایگزین باشد. نظریه اجرا با گستردگی و انعطاف پذیری خود به ما کمک می کند تا درک عمیق تری از ابعاد گوناگون زندگی انسانی و نقش آن در خلق معنا پیدا کنیم.

شکسپیر و جامعه

ویلیام شکسپیر بزرگترین نمایشنامه نویس تاریخ زبان انگلیسی نه تنها به دلیل نبوغ ادبی و خلاقیت زبانی اش بلکه به خاطر درک عمیقش از روان انسان و جامعه شهرت جهانی دارد. آثار او از تراژدی های پرشور مانند «هملت» و «شاه لیر» تا کمدی های دلنشین و نمایشنامه های تاریخی آینه ای تمام نما از جامعه زمان خود و همچنین مضامین جهانی انسانی است که فراتر از زمان و مکان عمل می کنند.

شکسپیر در نمایشنامه هایش به طور مکرر به ساختارهای اجتماعی طبقات قدرت و فساد می پردازد. او روابط پیچیده میان حاکمان و مردم خانواده و دولت و فرد و جامعه را به تصویر می کشد. برای مثال در «هملت» فساد در دربار دانمارک نمادی از تباهی گسترده تر اجتماعی است؛ یا در «رومئو و ژولیت» تعصبات خانوادگی و اجتماعی عشق پاک دو جوان را به نابودی می کشاند. این نمایش ها نه تنها سرگرم کننده بودند بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی و سیاسی نیز عمل می کردند.

تئاتر شکسپیر در دوران خود یک پدیده مردمی بود و مخاطبان آن از تمامی طبقات اجتماعی از اشراف تا مردم عادی را شامل می شد. این گستردگی مخاطبان به شکسپیر اجازه می داد تا به طیف وسیعی از موضوعات بپردازد و دیدگاه های مختلف را منعکس کند. او از زبان کوچه و بازار گرفته تا زبان فاخر اشراف را در آثارش به کار می برد و بدین ترتیب با هر قشری از جامعه ارتباط برقرار می کرد.

تأثیر شکسپیر بر زبان ادبیات و فرهنگ جهانی بی نظیر است. بسیاری از اصطلاحات و عباراتی که امروزه در زبان انگلیسی رایج هستند از نمایشنامه های او سرچشمه گرفته اند. آثار او همچنان در سراسر جهان اجرا و بازتفسیر می شوند و هر نسل جدید معانی و ارتباطات تازه ای در آن ها کشف می کند. این پایداری و ماندگاری گواهی بر عمق نگاه شکسپیر به انسان و جامعه است که همچنان پس از قرن ها با مخاطبان خود سخن می گوید.

شکسپیر معاصر ما

مفهوم شکسپیر معاصر ما به این ایده اشاره دارد که با گذشت قرن ها از نگارش آثار ویلیام شکسپیر نمایشنامه های او همچنان در دنیای امروز ما ارتباطی عمیق و حیاتی دارند. این ارتباط نه تنها به دلیل ارزش ادبی و هنری بی زمان آن هاست بلکه به دلیل توانایی این آثار در پرداختن به مسائل و چالش های انسانی است که در هر دوران و فرهنگی قابل شناسایی هستند. شکسپیر با وجود اینکه در قرن شانزدهم و هفدهم می زیست اما به گونه ای می نوشت که گویی از دغدغه های انسان مدرن آگاه بوده است.

مضامینی چون قدرت فساد جاه طلبی عشق خیانت جنون عدالت و انتقام که در آثار شکسپیر به وفور یافت می شوند همچنان در جوامع معاصر ما مطرح و بحث برانگیز هستند. شخصیت های شکسپیر با پیچیدگی های روان شناختی و تناقضات درونی شان به قدری واقعی و ملموس هستند که می توان آن ها را در افراد اطراف خود یا حتی در وجود خودمان بازشناخت. هملت لیدی مکبث اتللو و کینگ لیر همگی نمونه هایی از شخصیت هایی هستند که با چالش هایی جهانی دست و پنجه نرم می کنند.

علاوه بر مضامین ساختار دراماتیک و زبان شکسپیر نیز قابلیت انعطاف پذیری و بازتفسیر بالایی دارد. کارگردانان و هنرمندان معاصر در سراسر جهان آثار او را در بسترها و فرم های جدیدی اجرا می کنند؛ از اقتباس های سینمایی مدرن گرفته تا اجراهای تئاتری با لباس ها و دکورهای معاصر یا حتی تبدیل آن ها به اپرا و باله. این بازتفسیرها نشان می دهد که چگونه می توان از چهارچوب های کلاسیک فراتر رفت و شکسپیر را به زبان و فرمی که برای مخاطب امروزی قابل درک باشد ارائه داد.

بنابراین شکسپیر معاصر ما به معنای آن است که آثار او نه تنها یک میراث تاریخی هستند بلکه یک منبع زنده و پویا برای تأمل در مسائل انسانی و اجتماعی امروزی ما به شمار می روند. او به ما کمک می کند تا خودمان را بهتر بشناسیم با چالش هایمان روبرو شویم و به دنبال معنا در دنیای پیچیده اطرافمان بگردیم.

«درام اسلامی اتفاقی بسیار خجسته در پژوهش در باب تعزیه است.» – چلکووسکی استاد مطالعات اسلامی و خاورمیانه در دانشگاه نیویورک

مرگ تراژدی

مفهوم مرگ تراژدی به بحثی در نظریه تئاتر و فلسفه هنر اشاره دارد که آیا تراژدی به معنای کلاسیک آن در دنیای مدرن و پست مدرن همچنان امکان پذیر و معنادار است یا خیر. تراژدی کلاسیک همانند آنچه در یونان باستان و سپس در دوران شکسپیر مشاهده می شود بر پایه سقوط قهرمانی است که اغلب به دلیل نقصی شخصیتی (هامارتیا) یا تقدیر محتوم با نیروهای بزرگ تر از خود درگیر می شود و به سرنوشتی غم انگیز دچار می گردد. این سقوط به کاتارسیس (تطهیر روحی) در مخاطب می انجامد.

اما در قرن بیستم با ظهور جنگ های جهانی انقلاب های اجتماعی و تغییرات عمیق در ساختارهای فکری و ارزشی برخی نظریه پردازان معتقد شدند که زمینه برای تراژدی به معنای کلاسیک آن از بین رفته است. دلایل متعددی برای این مرگ مطرح شد: فروپاشی نظام های ارزشی سنتی کمرنگ شدن مفهوم تقدیر و سرنوشت ظهور انسان مدرن به عنوان موجودی خودآگاه و مسئول اعمالش و همچنین تغییر نگاه به قهرمان و ضدقهرمان.

برخی استدلال می کنند که در دنیای مدرن به جای قهرمانان بزرگ و سرنوشت ساز با انسان های معمولی و مشکلات روزمره آن ها مواجه هستیم. تراژدی های مدرن اغلب به جای سقوط یک فرد برجسته به ناتوانی انسان در مواجهه با سیستم های پیچیده و بی روح می پردازند. تئاتر ابزورد با نمایشنامه هایی چون در انتظار گودو اثر بکت نمونه ای از این تغییر نگاه است که در آن رنج انسان بدون کاتارسیس و در فضایی پوچ و بی معنا به تصویر کشیده می شود.

با این حال برخی دیگر معتقدند که تراژدی هرگز نمرده است بلکه تنها شکل خود را تغییر داده است. آن ها استدلال می کنند که هر دورانی تراژدی های خاص خود را دارد که بازتابی از دغدغه ها و چالش های آن زمان هستند. این تراژدی های جدید ممکن است کمتر به مفهوم تقدیر و بیشتر به مسئولیت فردی یا ساختارهای اجتماعی ناعادلانه بپردازند اما همچنان توانایی برانگیختن عواطف عمیق و تأمل در وضعیت انسانی را دارند. بنابراین بحث مرگ تراژدی بیشتر به تغییر شکل و محتوای آن در دوران های مختلف اشاره دارد تا به نابودی کامل آن.

استانیسلاوسکی

کنستانتین استانیسلاوسکی (۱۸۶۳-۱۹۳۸) کارگردان نظریه پرداز و بازیگر برجسته روسی از تأثیرگذارترین چهره ها در تاریخ تئاتر مدرن است. او با توسعه «سیستم استانیسلاوسکی» انقلابی در آموزش بازیگری و رویکرد به اجرا ایجاد کرد که تا به امروز در سراسر جهان مورد استفاده قرار می گیرد. هدف اصلی سیستم او کمک به بازیگران برای خلق شخصیت هایی زنده باورپذیر و دارای عمق روان شناختی بود.

سیستم استانیسلاوسکی بر این ایده استوار است که بازیگر باید بتواند احساسات واقعی را بر صحنه تجربه کند و نه فقط آن ها را وانمود کند. او بر اهمیت «حافظه عاطفی» (Emotional Memory) تأکید داشت به این معنا که بازیگر باید از تجربیات عاطفی گذشته خود برای درک و بازآفرینی احساسات شخصیت استفاده کند. با این حال بعدها بیشتر بر «شرایط داده شده» (Given Circumstances) و «هدف» (Objective) شخصیت تأکید کرد؛ به این معنا که بازیگر باید خود را در موقعیت شخصیت قرار دهد و اهداف او را دنبال کند تا احساسات به طور طبیعی بروز کنند.

از دیگر مفاهیم کلیدی سیستم استانیسلاوسکی می توان به «دایره توجه» (Circle of Attention) که به بازیگر کمک می کند تا تمرکز خود را در صحنه حفظ کند و «اگر جادویی» (Magic If) که بازیگر از خود می پرسد اگر من جای این شخصیت بودم چه می کردم؟ اشاره کرد. او همچنین بر اهمیت «فعالیت فیزیکی» (Physical Action) و «زیر متن» (Subtext) تأکید داشت؛ به این معنا که حرکات و اعمال بازیگر باید با انگیزه های درونی شخصیت همخوانی داشته باشد و دیالوگ ها نیز لایه های پنهانی از معنا را حمل کنند.

تأثیر استانیسلاوسکی بر تئاتر غرب به ویژه در آمریکا از طریق افرادی مانند لی استراسبرگ و اکتورز استودیو بسیار عمیق بود. اگرچه سیستم او گاهی اوقات به اشتباه تفسیر شده یا به شیوه های متفاوتی به کار گرفته شده است اما اصول بنیادین آن همچنان به عنوان یک راهنمای قدرتمند برای بازیگران در جستجوی صداقت و عمق در اجرا باقی مانده است. او به بازیگری به عنوان یک هنر جدی و نیازمند مطالعه و تمرین مداوم نگاه می کرد.

با گروتفسکی تئاتر فقط یک فرم است

یرژی گروتفسکی (۱۹۳۳-۱۹۹۹) کارگردان و نظریه پرداز تئاتر لهستانی یکی از رادیکال ترین و تأثیرگذارترین چهره های تئاتر قرن بیستم است. او با رویکرد «تئاتر فقیر» (Poor Theatre) خود به دنبال حذف تمامی عناصر غیرضروری از صحنه بود تا به هسته اصلی و ضروری تئاتر یعنی رابطه میان بازیگر و تماشاگر دست یابد. برای گروتفسکی تئاتر فراتر از یک سرگرمی یا بازنمایی صرف بود؛ بلکه یک فرآیند خودشناسی و رویارویی عمیق انسانی محسوب می شد.

گروتفسکی معتقد بود که تئاتر نباید به رقابت با سینما یا تلویزیون بپردازد بلکه باید بر نقاط قوت منحصر به فرد خود تمرکز کند. او تمامی عناصر پرزرق و برق مانند دکورهای پیچیده لباس های فاخر نورپردازی های سنگین و موسیقی را از تئاتر حذف کرد. از نظر او تنها چیزی که برای تئاتر ضروری بود بازیگر و تماشاگر بودند. این رویکرد به تئاتر اجازه می داد تا به یک «فرم خالص» تبدیل شود که در آن بازیگر با بدن صدا و حضور خود تمام بار معنایی را به دوش می کشید.

در تئاتر گروتفسکی بازیگر نقش محوری داشت. او به دنبال بازیگرانی بود که بتوانند از موانع روان شناختی و فیزیکی خود عبور کنند و به یک «بازیگر مقدس» تبدیل شوند؛ کسی که خود را به طور کامل وقف فرآیند خلاقانه می کند و از طریق تمرینات طاقت فرسا و خودکاویشی به عمق وجودی شخصیت دست می یابد. تمرینات او اغلب شامل تکنیک های فیزیکی صوتی و روان شناختی پیچیده ای بود که به بازیگر کمک می کرد تا به حداکثر پتانسیل خود دست یابد.

برای گروتفسکی تئاتر یک «ملاقات» بود؛ یک رویارویی زنده و بی واسطه میان بازیگر و تماشاگر که در آن هر دو طرف در یک فرآیند مشترک از کشف و تحول شرکت می کردند. او نه تنها یک کارگردان بلکه یک فیلسوف و یک معلم بود که دیدگاهش درباره تئاتر تأثیر عمیقی بر نسل های بعدی هنرمندان و نظریه پردازان تئاتر در سراسر جهان گذاشت و مفهوم تئاتر را به یک تجربه وجودی و هستی شناسانه ارتقا داد.

«درام اسلامی جایگاه تعزیه را به مثابۀ میراث جهانی یونسکو بالا می برد و به درک بهتر آن کمک می کند و امید به زنده ماندن آن را برای نسل های بعدی افزایش می دهد.» – دُن رابین ویراستار دانشنامۀ جهانی تئاتر معاصر

زیبایی شناسی نمایشی ژان ژنه

ژان ژنه (۱۹۱۰-۱۹۸۶) نمایشنامه نویس رمان نویس و شاعر فرانسوی از چهره های مهم ادبیات و تئاتر قرن بیستم است که با نگاهی رادیکال و چالش برانگیز به مفاهیم اخلاق هویت و قدرت زیبایی شناسی نمایشی منحصر به فردی را خلق کرد. آثار او اغلب به بررسی جهان زیرزمینی جنایت روسپی گری و زندان می پردازند و با به کارگیری عناصر نمادین آیینی و گروتسک مخاطب را به چالش می کشند.

زیبایی شناسی ژنه بر مفهوم «تضاد» و «آیین» بنا شده است. او با استفاده از تضادهای ظاهری و واقعی به واژگون کردن مفاهیم سنتی خیر و شر زشت و زیبا و حقیقت و دروغ می پردازد. در نمایشنامه هایی مانند «خدمتکاران» (The Maids) یا «بالکن» (The Balcony) شخصیت ها در بازی های نقش آفرینی پیچیده گرفتار می شوند که مرز میان واقعیت و توهم را محو می کند. این بازی های آیینی به شخصیت ها اجازه می دهد تا از محدودیت های اجتماعی و هویتی خود فراتر رفته و به قدرت دست یابند.

ژنه از تئاتر به عنوان ابزاری برای به چالش کشیدن هنجارها و ارزش های بورژوایی استفاده می کرد. او معتقد بود که جامعه با تعریف از «دیگری» (که معمولاً شامل جنایتکاران روسپی ها و اقلیت ها می شود) خود را از گناهان پنهانش پاک می کند. آثار او تلاش می کنند تا این «دیگری» را به صحنه آورده و با شکوه بخشیدن به آن ها مخاطب را به تفکر درباره ساختارهای قدرت و ستم وادار کنند. او به نوعی «زیبایی شناسی زشت» را مطرح می کند که در آن پلیدی و تباهی خود به فرمی از زیبایی و حقیقت تبدیل می شوند.

زبان در نمایشنامه های ژنه بسیار شاعرانه و نمادین است و اغلب از تکرار ریتم و استعاره های پیچیده بهره می برد. این زبان به همراه استفاده از ماسک لباس های تشریفاتی و حرکات آیینی به خلق فضایی رؤیاگونه و وهم آلود کمک می کند. زیبایی شناسی نمایشی ژان ژنه با رویکرد ضد هنجاری و کاوش عمیق در ابعاد تاریک وجود انسانی تأثیری ماندگار بر تئاتر آوانگارد و فلسفه هنر معاصر گذاشته است.

با چراغ در آینه های قناس

عنوان «با چراغ در آینه های قناس» خود به تنهایی تداعی گر مفاهیمی از جستجو حقیقت جویی و مواجهه با واقعیت های کج و معوج است. این عبارت احتمالا برگرفته از یک اثر ادبی یا فلسفی به یک رویکرد تحلیلی و انتقادی اشاره دارد که در آن فرد با ابزاری روشنگر (چراغ) به بررسی و واکاوی پدیده هایی می پردازد که از حالت طبیعی و متوازن خود خارج شده اند (آینه های قناس). این رویکرد می تواند در حوزه های مختلفی از جمله هنر جامعه شناسی فلسفه و حتی روانشناسی کاربرد داشته باشد.

در بستر تئاتر و ادبیات «با چراغ در آینه های قناس» می تواند به معنای تلاش برای درک و بازنمایی جنبه های پنهان ناهنجار یا تحریف شده واقعیت باشد. تئاتر به عنوان آینه ای از جامعه گاهی اوقات به جای بازتاب مستقیم و بی طرفانه واقعیت را به شکلی قناس و اغراق آمیز منعکس می کند تا بتواند نقاط ضعف تناقضات و بی عدالتی ها را برجسته سازد. این نوع نگاه اغلب در تئاتر آوانگارد تئاتر ابزورد یا تئاتر مستند که به دنبال به چالش کشیدن ادراکات مرسوم از واقعیت هستند دیده می شود.

استفاده از «چراغ» در این عبارت نمادی از روشنگری تحقیق و تحلیل است. این چراغ می تواند همان ابزار پژوهش دانش یا حتی وجدان بیدار یک هنرمند یا متفکر باشد که با آن به لایه های پنهان و زوایای تاریک جامعه یا روان انسان نفوذ می کند. «آینه های قناس» نیز می تواند نمادی از برداشت های تحریف شده ایدئولوژی های مغرضانه یا حتی تعصبات فردی و جمعی باشد که مانع از دیدن حقیقت به صورت کامل می شوند.

در نهایت این عنوان نشان دهنده یک فرآیند پیچیده و چالش برانگیز است؛ فرآیندی که در آن با وجود ابزارهای روشنگر رسیدن به یک تصویر کامل و بی نقص از واقعیت دشوار است. این عبارت دعوت می کند تا به جای پذیرش ساده لوحانه واقعیت ها با نگاهی عمیق و تحلیلی به آن ها بپردازیم و از طریق هنر و اندیشه به کشف ابعاد پنهان و پیچیده جهان بپردازیم. این رویکرد با دیدگاه های تحلیلی و انتقادی جمشید ملک پور در حوزه نمایش نیز همخوانی دارد.

سوالات متداول

کتاب درام اسلامی اثر جمشید ملک پور چه مباحثی را پوشش می دهد؟

کتاب درام اسلامی اثر جمشید ملک پور به صورت جامع به بررسی نمایش بومی ایران با تمرکز بر تعزیه می پردازد. این اثر ریشه های آیینی تعزیه در تمدن های مختلف تحلیل آن به مثابه یک متن دراماتیک و نمایش و جایگاه آن در دنیای معاصر را پوشش می دهد.

جمشید ملک پور چه تخصص هایی در زمینه تئاتر دارد؟

جمشید ملک پور پژوهشگر و نویسنده برجسته در زمینه شناخت نمایش ایرانی و آیین های نمایشی بومی است. تخصص او شامل تحلیل نظریه های تئاتر جهان تاریخ تئاتر فلسفه هنر و تربیت هنرمندان و پژوهشگران تئاتر نیز می شود.

محتوای اصلی کتاب درام اسلامی چیست؟

محتوای اصلی کتاب درام اسلامی تحلیل تعزیه به عنوان یک فرم نمایشی با ریشه های مذهبی و آیینی عمیق است. کتاب به بررسی ساختار دراماتیک تعزیه عناصر آن و چگونگی ارتباط آن با مخاطب در گذشته و حال می پردازد و چشم اندازی از آینده این هنر ارائه می دهد.

انتشارات بیدگل کدام آثار جمشید ملک پور را منتشر کرده است؟

بر اساس اطلاعات موجود انتشارات بیدگل ناشر کتاب «درام اسلامی» اثر جمشید ملک پور است. این انتشارات به طور کلی در زمینه انتشار آثار فاخر در حوزه هنر و ادبیات فعالیت دارد و همکاری با نویسندگان برجسته ای چون جمشید ملک پور را در کارنامه خود دارد.

تفاوت درام اسلامی با دیگر اشکال درام از دیدگاه ملک پور چیست؟

از دیدگاه ملک پور تفاوت اصلی درام اسلامی (تعزیه) با دیگر اشکال درام در ریشه های عمیق مذهبی و آیینی آن است. در حالی که تعزیه از ساختارهای دراماتیک جهانی بهره می برد اما هدف آن فراتر از سرگرمی انتقال مفاهیم مذهبی اخلاقی و ایجاد کاتارسیس از طریق همذات پنداری با مصائب اهل بیت است.

دکمه بازگشت به بالا