امثال ابتهاج با مرگ حیات تازه‌ای را آغاز می‌کنند

امثال ابتهاج با مرگ حیات تازه‌ای را آغاز می‌کنند

پرتال پارسی/ خراسان رضوی دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد: شاعرانی چون ابتهاج، شفیعی کدکنی، سهراب سپهری و شاعرانی از این دست با مرگشان تمام نمی شوند، بلکه نوری نو بر جانشان می تابد و نوری نو بر جانشان می تابد. آنها را زندگی جدید.

فرزاد قائمی در گفت وگو با خبرنگار پرتال پارسی، با اشاره به اینکه هوشنگ ابطحاج تحول عظیمی در شعر فارسی ایجاد کرد، اظهار کرد: شعر فارسی در دوران مشروطیت از نظر مضمون و سپس فرم دچار تحول اساسی شد و این امر باعث رشد شد. شعر فارسی دوره مدرن. . بر این اساس می توان گفت که شعر فارسی در چند قرن اخیر هرگز رشد و شکوفایی 20-50 هجری قمری را به خود ندیده است.

وی افزود: به همین دلیل درخشان ترین شاعران نسل حاضر در این چند دهه متولد شدند و اغراق نیست که از ظهور نیما و رشد و شکوفایی شعر نیمایی بعد از دهه 20 و 30 صحبت کنیم. هجری این مشکل را تشدید کرد. بر این اساس هوشنگ ابتهاج از برجسته ترین نسل شاعران نوگرای این عصر و شاید یکی از آخرین بازماندگان این نسل است که به بهترین وجه با تفسیر عاطفه و تخیل در شعر شفیعی همراه است.

ابتهاج، استادیار ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد، بیش از یک شاعر نیمه‌سواد است و توضیح می‌دهد: اگرچه اشعار سایه حاوی اشعار نیمه‌سوادانه است، اما مهم‌ترین بخش شعر او را می‌توان در اینجا یافت: غزلیات جدیدش. ابتهاج در غزل نویسی و غزل نوین فارسی که یکی از نقاط عطف شعر نو فارسی است، جایگاه بسیار بالایی دارد. بر این اساس، او غزلسرایی است که ویژگی های شعر نو و کلاسیک را در شعر خود با ظرافت خاصی ترکیب می کند.

گامی خاطرنشان کرد: سایه اگرچه به هیچ حزب و جریان سیاسی وابسته نبود، اما از شاعرانی بود که در سیاسی ترین دوره های شعر فارسی در سال های پس از انقلاب 7 مرداد در شعرش گرایش های سیاسی آشکاری را به نمایش گذاشت. به همین دلیل است که شعر سایه جنبه سیاسی و اجتماعی دارد، شعور و بینش خاص خود را نیز دارد.

وی ادامه داد: مجموعه این عوامل، ابطحاج را هم به لحاظ جایگاهی که در غزل نو فارسی دارد و هم از نظر تلفیقی از ظرافت های شعر نو و کلاسیک در حوزه شعر نیمایی بخشی از شعر نیمایی کرد. ، از نظر موقعیت سیاسی و اجتماعی در شعر معاصر نیز به عنوان شاعری اجتناب ناپذیر شناخته شد.

دانشیار ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: از منظر دیگری می توان به اهمیت ابتهاج پرداخت و آن نقشی است که در موسیقی معاصر ایران ایفا کرده است. هوشنگ ابتهاج یکی از شاعران نوگرا است که بیش از شاعران هم نسل خود مورد توجه نوازندگان، خوانندگان و نوازندگان ایرانی قرار گرفته است و بیشترین اقتباس از اشعار او در موسیقی ایرانی انجام شده است. البته خود او نیز استعداد و ارتباط آشکاری با موسیقی داشت و آثارش از جمله اختراع برنامه گلچین در کنار برنامه موزیکال گلخا با همکاری افرادی چون لطفی، نام او را در جایگاه آخر موسیقی ایرانی قرار داده است. همانطور که در شعر فارسی

قائمی گفت: یکی از ابعاد منحصر به فرد سخ که او را از این جهت به شاعران هم نسل خود مانند شاملو نزدیک می کند، علاقه او به مطالعات ادبی است. او در کنار شعر و موسیقی و اندیشه اجتماعی، به تحقیق و پژوهش در مطالعات ادبی به ویژه ادبیات کلاسیک علاقه شدیدی داشت. همچنین با توجه به مهارتی که در غزل و راهنمایی در این قالب شعری داشت، علاقه زیادی به حافظ داشت. او بخشی از زندگی خود را وقف مطالعه شعر حافظ کرد و توانست غزلیات حافظ را تصحیح کند.

وی خاطرنشان کرد: پس از درگذشت هوشنگ ابتهاج، استاد شفیعی کدکنی را تنها بازمانده این نسل بزرگ شعر نو فارسی می دانند. مهم‌ترین دهه‌های شعر نو فارسی، دهه‌های ۳۰ تا ۵۰، نسلی است که ویژگی‌های آن رشد و پویایی است.

دانشیار گروه ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد با بیان اینکه جدای از یک فضای ادبی، عوامل دیگری نیز وجود دارد که این دو شاعر را به یکدیگر نزدیک می کند، گفت: هم شفیقی و هم ابتهاج شاعران امروزی هستند. شعر نو فارسی و با شعر گذشتگان پیوند دارند. هم در شعر ابتهاج و هم در شعر شافعی استفاده آگاهانه و هنرمندانه از محتوای ادبیات کهن فارسی و ایجاد مضامین و ظرافت های جدید میراث ادبی کهن به چشم می خورد.

گامی افزود: علاوه بر این، هر دو شاعر آگاهی اجتماعی و سیاسی داشتند و به موسیقی، هنر ایرانی و نسبت شعر و موسیقی آگاهی بالایی داشتند. از این حیث شعر آنان الهام بخش هنرمندان ایرانی به ویژه در عرصه موسیقی بوده است و پس از درگذشت ساعی، شفیعی کدکنی تنها نماینده باقی مانده از این نسل بزرگ است. نسلی که شعر فارسی آخرین روزهای مهم خود را با آنها سپری کرد.

وی گفت: متأسفانه شعر در دهه های اخیر به تدریج کارکرد روزمره و حیاتی خود را برای جامعه ایرانی از دست داده است و گنجینه هایی مانند ابتهاج و شفیعی کدکنی به ما نشان می دهند که با شعر و زندگی خود چه نقاط درخشانی را در این مسیر از دست داده ایم. توانایی و چه مسیرهای تاریکی را طی کرده ایم. پس قبل از اینکه از جای خالی شفیعی کدکنی پشیمان شویم باید آن را در آغوش بگیریم و از آن نهایت استفاده را ببریم.

دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد: «البته جای خالی هیچ هنرمند، متفکر، شاعر بزرگی را هیچکس نمی تواند پر کند. فردیت یکی از ویژگی های خاص هنرمندان است. بر این اساس، ابتهاج برای شعر فارسی و جامعه مدرن ضروری شد.

قائمی افزود: نباید از این بزرگان غافل شد و از شعر و حکمت و زندگی جاودانه آنها برای ساختن جامعه ای بهتر و خلق شعر و هنر مؤثرتر استفاده کرد اما متأسفانه عظمت بزرگان اندیشمند ما معمولاً پس از مرگ فراموش می شود.

وی با تمرکز بر فقدان شاعران، اندیشمندان و نویسندگان بزرگ کشورمان در سال‌های اخیر، گفت: وقتی خبر درگذشت هر بزرگی منتشر می‌شود، تاسف و تاسف در صفحات رسانه‌ها ظاهر می‌شود، اما خیلی زود همه چیز فراموش می‌شود. ; اگرچه این یک استثنا در سال های اخیر است، اما جدای از اخبار مربوط به بیماری ابتهاج و انتظار درگذشت وی، در رسانه ها و فضای مجازی از اندیشه و هنر ابتهاج صحبت می شود.

دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد با تاکید بر اینکه شعر فارسی همواره در زندگی اجتماعی ایرانیان در میان گروه های نخبه و مردم عادی جایگاه مهمی داشته است، گفت: شعر برای ما کارکردهای مثبتی دارد. زندگی اجتماعی کم نیست و رسیدن به وحدت، دلسوزی و پرهیز از خشونت یکی از جنبه های مثبت شعر است.

کائمی افزود: دوری از شعر، اندیشه و هنر جامعه را به ماشینی خسته و فرسوده تبدیل می کند که روز به روز از معنای واقعی زندگی دور می شود. ما باید از لحظات تلخ از دست دادن بزرگترها درس بگیریم و به جای ابراز تسلیت، سعی کنیم در زندگی با آنها باشیم.

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا