
قلمرو
«قلمرو» به مفهوم یک سرزمین، حوزه نفوذ یا حیطه حاکمیت اطلاق می شود که می تواند ابعاد فیزیکی، جغرافیایی، سیاسی، فرهنگی یا حتی معنوی داشته باشد. این واژه در زبان فارسی معادل «Kingdom» در انگلیسی است و در بسترها و زمینه های متفاوتی به کار می رود که گاهاً می تواند باعث ابهام شود؛ به خصوص زمانی که این واژه نام دو سریال برجسته سینمایی با ژانرهای کاملاً متفاوت است.
در دنیای امروز که مرزهای جغرافیایی و فرهنگی بیش از پیش در هم تنیده اند، مفهوم قلمرو نیز از صرف یک محدوده فیزیکی فراتر رفته و به حوزه های فکری، هنری و حتی دیجیتال نیز گسترش یافته است. از پادشاهی های باستانی که قدرت مطلق را در دست داشتند تا قلمروهای زیستی که پیچیدگی های طبیعت را به تصویر می کشند، و از قلمرو ذهن که کاوش های فلسفی را در بر می گیرد تا قلمروهای هنری که بستر بیان خلاقیت ها هستند، این کلمه دلالت های عمیقی را با خود حمل می کند. همین گستردگی معنایی و کاربرد متنوع «قلمرو» است که در جستجوهای اینترنتی می تواند به سردرگمی منجر شود؛ به ویژه برای مخاطبانی که در پی شناخت دو اثر تلویزیونی مشهور با همین نام هستند. این مقاله با هدف رفع این ابهامات و ارائه یک تحلیل جامع از مفهوم «قلمرو» و همچنین معرفی و بررسی دقیق دو سریال برجسته با این عنوان، نگاشته شده است.
قلمرو در بستر گسترده تر: بررسی مفهوم واژه
پیش از ورود به دنیای سینمایی «قلمرو»، درک عمیق تر از معنا و کاربردهای این واژه در زمینه های مختلف ضروری است. «قلمرو» واژه ای است با ریشه های تاریخی و فرهنگی غنی که فراتر از یک نام، به مفهوم گسترده ای از حاکمیت، حوزه و مرزهای نفوذ اشاره دارد.
تعریف لغوی و ریشه شناسی
واژه «قلمرو» در زبان فارسی ریشه ای کهن دارد و در لغت به معنای «حوزه حکومت پادشاه»، «کشور» یا «محدوده تحت نفوذ و سلطه» است. این کلمه اغلب برای اشاره به سرزمین یا منطقه ای به کار می رود که تحت فرمانروایی یک پادشاه، ملکه یا هر حاکم دیگری قرار دارد. معادل انگلیسی آن، «Kingdom»، نیز همین معنا را تداعی می کند و به «سرزمین تحت حکومت پادشاه یا ملکه» اشاره دارد. هر دو واژه بیانگر نوعی نظم، سلسله مراتب و حاکمیت هستند که در طول تاریخ، بنیان بسیاری از ساختارهای سیاسی و اجتماعی را تشکیل داده اند. این واژه تنها به مرزهای جغرافیایی محدود نمی شود، بلکه می تواند به حوزه نفوذ ایدئولوژیک، فرهنگی یا حتی علمی نیز اشاره کند.
کاربردهای غیر سینمایی قلمرو
مفهوم قلمرو بسیار فراتر از پادشاهی های سیاسی و سرزمین های تحت فرمانروایی است. این واژه در علوم مختلف، فلسفه، ادبیات و حتی در گفتار روزمره برای تبیین حوزه های مشخصی از دانش یا تجربه به کار می رود:
- قلمروهای تاریخی و سیاسی: متداول ترین کاربرد «قلمرو» در بستر تاریخی و سیاسی است، جایی که به یک پادشاهی (مانند قلمرو ساسانیان یا امپراتوری روم) یا یک حوزه نفوذ (مانند قلمروهای استعماری) اشاره دارد. این کاربرد بر مفهوم قدرت، حاکمیت و مرزهای فیزیکی و سیاسی تاکید می کند.
- قلمرو در علوم: در زیست شناسی، اصطلاح «قلمرو زیستی» (Kingdom) یکی از سطوح طبقه بندی موجودات زنده (مانند قلمرو جانوران، گیاهان یا قارچ ها) است که گروه های بزرگی از ارگانیسم ها را بر اساس ویژگی های مشترکشان دسته بندی می کند. این کاربرد نشان دهنده یک سازماندهی ساختاریافته در طبیعت است.
- قلمرو در ادبیات و فلسفه: در این حوزه ها، «قلمرو» اغلب به مفاهیم انتزاعی تر اشاره دارد. برای مثال، «قلمرو ذهن» به فضای فکری و روانی یک فرد اطلاق می شود، در حالی که «قلمرو آرمان ها» به مجموعه ای از ایده ها و اهداف متعالی اشاره دارد که افراد یا جوامع در پی دستیابی به آن ها هستند. در فلسفه، از قلمرو بهشتی یا قلمرو دنیوی برای توصیف ابعاد هستی استفاده می شود.
- قلمرو در عرفان و معنویت: در بسیاری از مکاتب عرفانی و دینی، «قلمرو» به حوزه های غیرمادی یا ماورایی اشاره دارد؛ مانند قلمرو فرشتگان یا قلمرو ارواح که درک آن ها نیازمند بینش و تجربه ای فراتر از حواس مادی است. این کاربرد بر ابعاد متافیزیکی و پنهان هستی تاکید دارد.
این تنوع در کاربرد، به واژه «قلمرو» عمق و ابعادی گسترده می بخشد و نشان می دهد که چگونه یک کلمه می تواند مفاهیم متفاوتی را در خود جای دهد و بستری برای خلق داستان ها و جهان های گوناگون، از جمله آثار سینمایی، باشد.
The Kingdom (قلمرو): شاهکار سورئال لارس فون تریه
در میان آثار سینمایی که با نام «قلمرو» شناخته می شوند، سریال دانمارکی The Kingdom (با نام اصلی Riget) به کارگردانی لارس فون تریه، جایگاه ویژه ای دارد. این مینی سریال نه تنها به عنوان یکی از مهم ترین آثار کارنامه فون تریه شناخته می شود، بلکه به دلیل سبک منحصربه فرد و داستان سرایی جسورانه اش، تأثیری ماندگار بر سینمای اسکاندیناوی و جهان گذاشته است.
معرفی و پیش زمینه
سریال «The Kingdom» در سال های ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۷ در قالب دو فصل اولیه تولید شد و سپس در سال ۲۰۲۲ با فصل سوم و پایانی با عنوان «The Kingdom Exodus» به پایان رسید. این اثر، در ژانرهای معمایی، ترسناک، کمدی سیاه، درام و سورئال طبقه بندی می شود و وقایع آن در بزرگترین و اصلی ترین بیمارستان دانمارک واقع در کپنهاگ رخ می دهد. این بیمارستان که به خودی خود یک شهر کوچک است و «قلمرو» لقب گرفته، به محلی برای تلاقی علم و خرافه، واقعیت و ماوراءالطبیعه تبدیل می شود. فون تریه با خلق این اثر، شهرت جهانی خود را بیش از پیش تثبیت کرد و مسیر جدیدی را در سینمای اروپا گشود.
داستان و مضامین اصلی
داستان «The Kingdom» حول محور کارکنان و بیماران این بیمارستان جریان دارد که با پدیده های ماوراءالطبیعه و ارواح درگیر می شوند. در کنار این عناصر ترسناک، فون تریه به نقد سیستم بهداشت و درمان، خودپسندی کادر پزشکی و تناقضات اخلاقی در جامعه می پردازد. روح یک دختربچه که در گذشته در بیمارستان فوت کرده، به همراه دیگر ارواح، حضوری مرموز و پررنگ در اتفاقات دارند. از مهم ترین شخصیت ها، خانم دروسه، یک بیمار مسن و احضارکننده ارواح است که برای نجات بیمارستان از نیروهای شیطانی تلاش می کند.
مضامین اصلی سریال شامل پوچی و بی معنایی زندگی، مرزهای مبهم بین واقعیت و خیال، خیر و شر، و همچنین ماهیت اخلاق در بستر پزشکی است. فون تریه با استفاده از کمدی سیاه و طنز تلخ، موقعیت های تراژیک را به سخره می گیرد و مخاطب را به تفکر درباره جنبه های تاریک وجود بشر و نظام های اجتماعی وامی دارد.
ویژگی های سبک شناختی و بصری
یکی از برجسته ترین ویژگی های «The Kingdom»، سبک بصری و کارگردانی آن است که به شدت تحت تأثیر جنبش «دگما ۹۵» (که خود فون تریه از بنیانگذاران آن بود) قرار دارد. فیلم برداری با دوربین روی دست، نورپردازی غیرطبیعی، و استفاده از تصاویر برفکی و دانه دار، فضایی خشن، عجیب و در عین حال واقع گرایانه را ایجاد می کند. این تکنیک ها، حس اضطراب و آشفتگی را به بیننده منتقل کرده و به عمق بخشیدن به فضای سورئال و معمایی سریال کمک می کنند.
همچنین، شکست دیوار چهارم یکی از امضاهای فون تریه در این سریال است. او در پایان هر اپیزود، خود جلوی دوربین ظاهر می شود و با طنزی خاص، به اتفاقات اپیزود می پردازد یا نظرات خود را بیان می کند. این ویژگی در فصل سوم، با توجه به شرایط سلامتی کارگردان، تغییراتی را تجربه کرد اما اصل شکستن دیوار چهارم و آگاهی شخصیت ها از «سریال بودن» خود، همچنان حفظ شد.
تحلیل و مقایسه
«قلمرو» لارس فون تریه به وضوح از آثار دیگری الهام گرفته است. از جمله مهم ترین این الهام ها، سریال «توئین پیکس» ساخته دیوید لینچ است. شباهت ها شامل شخصیت های مرموز و خارج از عرف، فضای شیطانی و پر از راز و رمز یک مکان خاص، و حتی وقفه طولانی مدت در ساخت فصل سوم هر دو سریال است. شخصیت هایی مانند خانم دروسه یا جانشین او کارن، بی شباهت به کارآگاه دیل کوپر در توئین پیکس نیستند که برای حل معمای یک مکان نفرین شده وارد عمل می شوند.
علاوه بر این، در اپیزود پایانی «The Kingdom»، اشاراتی به فیلم های «مهر هفتم» ساخته اینگمار برگمان و «سولاریس» ساخته آندری تارکوفسکی دیده می شود. این تأثیرپذیری ها نشان دهنده علاقه فون تریه به سینمای هنری و فلسفی است که در آثار او منعکس می شود.
«The Kingdom» با رویکردی نیهیلیستی (پوچ گرایانه)، به تحلیل بی معنایی وجود در بستری از طنز تلخ و سورئال می پردازد و مرزهای ژانر را در هم می شکند.
The Kingdom Exodus: بازگشت پس از ربع قرن
پس از ۲۵ سال، فون تریه در سال ۲۰۲۲ با فصل سوم «The Kingdom» با عنوان «The Kingdom Exodus» بازگشت. این بازگشت با چالش های بسیاری همراه بود، از جمله بیماری پارکینسون خود کارگردان و درگذشت برخی از بازیگران اصلی. با این حال، فون تریه توانست با همکاری نیلز وارسل، فیلمنامه را تکمیل و این فصل را تولید کند.
فصل سوم، ضمن حفظ روح و اتمسفر دو فصل قبلی، نوآوری هایی نیز به همراه داشت. همچنان با تصاویر برفکی و اتمسفر غریب بیمارستان مواجه هستیم، اما این بار، شخصیت ها از وجود دو فصل قبلی سریال آگاه اند و به نام فون تریه نیز اشاره می کنند، که این خود به شکست هرچه بیشتر دیوار چهارم کمک می کند. این بازگشت نه تنها برای طرفداران سریال بلکه برای دنیای سینما و تلویزیون یک رویداد مهم محسوب می شود و نشان می دهد که فون تریه، حتی با وجود موانع، همچنان به دنبال خلق آثار جسورانه و تأمل برانگیز است.
پایان بندی فصل سوم که با نابودی کامل بیمارستان و شخصیت های آن همراه است، به نوعی اقرارنامه فون تریه به پوچی و بی معنایی مطلق است. این پایان بندی که ممکن است برای برخی مخاطبان گنگ یا ناامیدکننده باشد، با جهان بینی نیهیلیستی کارگردان کاملاً همسو است و نشان می دهد که حتی با گذشت زمان و تغییر دیدگاه ها، هسته اصلی اندیشه های او دست نخورده باقی مانده است.
Kingdom (پادشاهی): وحشت زامبی ها در دوران چوسان
در سمت دیگر طیف «قلمروهای سینمایی»، سریال Kingdom کره ای قرار دارد که با ترکیب ژانر تاریخی و وحشت زامبی، تجربه ای کاملاً متفاوت را به مخاطب ارائه می دهد. این سریال با استقبال گسترده ای مواجه شده و به عنوان یکی از موفق ترین تولیدات اورجینال نتفلیکس از کره جنوبی شناخته می شود.
معرفی و پیش زمینه
سریال «Kingdom» (킹덤) محصول نتفلیکس است که اولین فصل آن در سال ۲۰۱۹ و فصل دوم در سال ۲۰۲۰ منتشر شد. این سریال که در ژانرهای تاریخی، ترسناک (زامبی)، سیاسی و اکشن قرار می گیرد، اقتباسی از وب کامیک محبوب «پادشاهی خدایان» است. داستان در دوران پادشاهی چوسان در کره باستان و چند سال پس از حمله ژاپن به کره (۱۵۹۲-۱۵۹۸) اتفاق می افتد. این بستر تاریخی، به سریال عمق فرهنگی و سیاسی می بخشد و آن را از صرف یک داستان زامبی محور متمایز می کند.
داستان و مضامین اصلی
داستان «Kingdom» با ولیعهد لی چانگ (با بازی جو جیهون) آغاز می شود که درگیر یک توطئه سیاسی برای تصاحب تاج و تخت است. در همین حین، یک بیماری مرموز در حال شیوع است که مردگان را به موجودات زامبی مانند تبدیل می کند. ولیعهد باید همزمان با کشف حقیقت پشت این بیماری و توقف شیوع آن به سمت پایتخت، با دسیسه های سیاسی وزیر چو هاک جو و خانواده اش مقابله کند. بیماری از پادشاه بیمار آغاز می شود و به سرعت در استان های جنوبی گسترش می یابد.
مضامین اصلی سریال شامل فساد قدرت و تأثیر آن بر مردم عادی، مبارزه برای بقا در برابر یک تهدید ویرانگر، مسئولیت و وظیفه حکومتی و همچنین مبارزه طبقاتی است. سریال به زیبایی نشان می دهد که چگونه طمع و فساد در سطوح بالای قدرت، می تواند بستری برای فاجعه های بزرگ ملی شود و چگونه آسیب پذیرترین اقشار جامعه قربانی این فساد می شوند.
ویژگی های برجسته
یکی از نقاط قوت «Kingdom»، ترکیب موفق ژانر تاریخی با وحشت زامبی است. این تلفیق نه تنها تازگی دارد، بلکه به سریال این امکان را می دهد که لایه های عمیق تری از نقد اجتماعی و سیاسی را ارائه دهد. طراحی صحنه و لباس بی نظیر، که به دقت دوران چوسان را بازسازی می کند، به همراه فیلم برداری چشم نواز، از دیگر ویژگی های برجسته این سریال است. ریتم تند و پرهیجان داستان، تعقیب و گریزهای نفس گیر و نبردهای خونین با زامبی ها، مخاطب را از ابتدا تا انتها درگیر خود نگه می دارد و هرگز از هیجان آن کاسته نمی شود.
شخصیت ها و بازیگران
بازیگران «Kingdom» با نقش آفرینی های قوی خود، به عمق بخشیدن به شخصیت ها و داستان کمک شایانی کرده اند. جو جیهون در نقش ولیعهد لی چانگ، با نمایش شجاعت، دلسوزی و عزم راسخ خود، رهبری قدرتمند و الهام بخش را به تصویر می کشد. بائه دونا در نقش پزشک سوبی، با هوش و انسانیت خود، نقش کلیدی در کشف راز بیماری و درمان آن دارد. ریو سئونگ ریونگ نیز در نقش وزیر چو هاک جو، به خوبی فساد و طمع قدرت را به نمایش می گذارد.
شخصیت های فرعی نیز به خوبی پرداخت شده اند و هر یک سهم مهمی در پیشبرد داستان و ایجاد پیچیدگی های سیاسی و انسانی دارند.
سیر داستانی فصول و آینده احتمالی
فصل اول «Kingdom» بر شیوع اولیه بیماری و تلاش ولیعهد برای کشف حقیقت و مقابله با توطئه سیاسی متمرکز است. فصل دوم، با اوج گیری بحران و رسیدن زامبی ها به پایتخت، مبارزه ولیعهد را در جبهه های مختلف نظامی و سیاسی به تصویر می کشد. پایان بندی فصل دوم با یک پیچش داستانی مهم همراه است که پتانسیل ساخت فصول بعدی را افزایش می دهد؛ جایی که یک کرم از بدن پسربچه ای که ولیعهد نام گرفته خارج نمی شود و به سمت سر او حرکت می کند. این گره داستانی، گمانه زنی ها درباره آینده سریال و چگونگی تکامل بیماری را قوت می بخشد.
علی رغم اینکه تاکنون خبری رسمی از فصل های بعدی منتشر نشده، پایان بندی فصل دوم فضای لازم برای ادامه داستان و کشف منبع اصلی بیماری و ریشه های عمیق تر توطئه ها را فراهم آورده است.
کدام قلمرو را باید دید؟ راهنمای انتخاب برای مخاطب
پس از بررسی عمیق دو سریال برجسته با نام «قلمرو»، این سوال مطرح می شود که کدام یک برای سلیقه مخاطب مناسب تر است؟ با وجود تشابه اسمی، این دو اثر از لحاظ ژانر، سبک کارگردانی، مضامین و جهان بینی تفاوت های اساسی دارند که انتخاب را به سلیقه شخصی بیننده واگذار می کند. در ادامه، با یک مقایسه اجمالی به شما در انتخاب بهتر کمک می کنیم:
ویژگی | The Kingdom (دانمارکی) | Kingdom (کره ای) |
---|---|---|
ژانر اصلی | معمایی، ترسناک سورئال، کمدی سیاه، درام | تاریخی، ترسناک (زامبی)، سیاسی، اکشن |
کارگردان / پلتفرم | لارس فون تریه (تلویزیون دانمارک) | کیم سئونگ هون (نتفلیکس) |
فضاسازی | بیمارستان تسخیرشده، فضای خشن و برفکی، سورئال و دلهره آور | کره باستان (دوران چوسان)، طبیعت زیبا اما خطرناک، پرجنب وجوش و پرخون |
مضامین اصلی | پوچی، اخلاق پزشکی، مرز واقعیت و خیال، خیر و شر | فساد قدرت، مبارزه برای بقا، وظیفه حکومتی، مبارزه طبقاتی |
سبک کارگردانی | دگما ۹۵، دوربین روی دست، نورپردازی غیرطبیعی، شکست دیوار چهارم | فیلم برداری حرفه ای و سینمایی، طراحی صحنه و لباس بی نظیر، ریتم تند |
هدف و پیام | تأمل در پوچی وجود، نقد اجتماعی با طنز تلخ و فلسفی | ترکیب هیجان و سرگرمی با نقد سیاسی و اجتماعی تاریخی |
پیشنهاد بر اساس سلیقه مخاطب:
- اگر به سینمای هنری، فلسفی، تجربی و کمدی سیاه علاقه دارید؛ اگر از آثاری که شما را به چالش می کشند، به فکر فرو می برند و مرزهای واقعیت را در هم می شکنند لذت می برید، The Kingdom لارس فون تریه انتخاب شماست. این سریال تجربه ای عمیق و غیرمتعارف از تماشای تلویزیون ارائه می دهد.
- اگر به اکشن، وحشت، داستان های تاریخی پرکشش و کشمکش های سیاسی هیجان انگیز علاقه دارید؛ اگر از تماشای نبردهای خونین با زامبی ها در پس زمینه ای از توطئه های درباری لذت می برید، Kingdom کره ای را به هیچ وجه از دست ندهید. این سریال ترکیبی بی نظیر از ژانرهای محبوب است.
به طور خلاصه، هر دو «قلمرو» اثری ارزشمند و دیدنی هستند. انتخاب شما بستگی به این دارد که در حال حاضر به دنبال چه نوع تجربه ای از تماشای فیلم و سریال هستید؛ آیا ترجیح می دهید در یک فضای سورئال و فلسفی غرق شوید یا درگیر یک ماجراجویی تاریخی پر از اکشن و وحشت شوید؟
نتیجه گیری: دو قلمرو، دو تجربه بی نظیر
واژه «قلمرو» که در زبان فارسی و معادل انگلیسی آن «Kingdom» دلالت های گسترده ای از حاکمیت و حوزه نفوذ دارد، در دنیای سینما و تلویزیون نیز به نام دو اثر برجسته تبدیل شده است: «The Kingdom» دانمارکی ساخته لارس فون تریه و «Kingdom» کره ای از نتفلیکس. هرچند که این دو سریال در نام مشترکند، اما جهان های داستانی و هنری کاملاً متمایزی را خلق کرده اند که هر یک به نوبه خود، ارزشمند و تأثیرگذار هستند.
سریال دانمارکی «The Kingdom»، با رویکرد سورئال، کمدی سیاه و بهره گیری از سبک «دگما ۹۵»، بیننده را به اعماق تاریک بیمارستانی تسخیرشده می برد تا با مضامین پوچی، اخلاق و مرزهای واقعیت درگیر شود. این اثر، شاهکاری هنری است که بیش از سرگرمی، به تأمل واداشتن مخاطب می پردازد و جایگاه لارس فون تریه را به عنوان یک فیلمساز جسور و پیشرو تثبیت می کند.
در مقابل، «Kingdom» کره ای، با ترکیبی هوشمندانه از ژانرهای تاریخی و وحشت زامبی، در دوران چوسان به نقد فساد قدرت و مبارزه برای بقا می پردازد. این سریال با ریتم تند، جلوه های بصری خیره کننده و داستان سرایی پرهیجان، یک تجربه سینمایی مهیج و فراموش نشدنی را ارائه می دهد که نه تنها مرزهای ژانر زامبی را گسترش داده، بلکه به عنوان یک اثر تلویزیونی با کیفیت جهانی مطرح شده است.
هر دو قلمرو، علی رغم تفاوت های بنیادین، به غنای دنیای سریال سازی افزوده اند. یکی با عمق فلسفی و سبک هنری خاص خود، و دیگری با هیجان بی امان و ترکیب ژانرهای نوآورانه. برای هر علاقه مند به سینما و تلویزیون، تماشای هر دو سریال توصیه می شود تا بتواند به درک کاملی از گستردگی معنایی «قلمرو» در هنر و تفاوت های ظریف در روایت های داستانی دست یابد. این آثار، نه تنها سرگرم کننده هستند، بلکه پنجره ای به سوی جهان بینی های متفاوت و خلاقیت های هنری کارگردانانشان می گشایند.