معرفی فیلم قطار سریع السیر (Bullet Train)

نقد و برسی فیلم و سریال

معرفی فیلم قطار سریع السیر (Bullet Train)

فیلم «قطار سریع السیر» (Bullet Train)، اثری اکشن-کمدی محصول سال ۲۰۲۲ به کارگردانی دیوید لیچ، روایتگر داستان گروهی از آدمکش های حرفه ای است که هر یک با اهداف متفاوت، در یک قطار سریع السیر ژاپنی گرد هم می آیند و درگیر نبردی مرگبار و پر از غافلگیری می شوند. این فیلم با بهره گیری از سبکی منحصر به فرد در ترکیب اکشن نفس گیر و کمدی سیاه، مخاطبان بسیاری را به خود جذب کرده است.

«قطار سریع السیر» فراتر از یک فیلم اکشن صرف، تجربه ای سینمایی است که بیننده را در دل سرعتی جنون آمیز و موقعیت های کمیک قرار می دهد. دیوید لیچ، کارگردانی که پیشینه درخشانی در خلق صحنه های اکشن دارد، در این اثر نیز توانایی خود را در به تصویر کشیدن مبارزات خلاقانه و پرانرژی به نمایش گذاشته است. حضور برد پیت در نقش اصلی، در کنار مجموعه ای از بازیگران توانمند و شناخته شده، به جذابیت های این فیلم افزوده و آن را به یکی از مورد انتظارترین عناوین سال ۲۰۲۲ تبدیل کرده بود. مقاله حاضر به بررسی جامع این فیلم، شامل داستان، شخصیت ها، سبک کارگردانی، نقد و بررسی و حواشی جذاب آن می پردازد.

سفری جنون آمیز در دل ریل ها: معرفی جامع فیلم «قطار سریع السیر» (Bullet Train)

فیلم «قطار سریع السیر» به سرعت توانست جایگاه خود را به عنوان یک اکشن کمدی هیجان انگیز تثبیت کند. این اثر سینمایی، با الهام از رمان «ماریا بیتل» نوشته کوتارو ایساکا، نویسنده ژاپنی، نه تنها داستانی پرتحرک و پیچیده را روایت می کند، بلکه با لحنی طنزآمیز و موقعیت های غیرمنتظره، خنده را بر لب مخاطب می آورد. لیچ، با استفاده از تجربیات گذشته خود در فیلم هایی نظیر «جان ویک» و «ددپول ۲»، توانسته است ریتمی سریع و نفس گیر به «قطار سریع السیر» ببخشد که در تمام طول فیلم، حس هیجان و پویایی را حفظ می کند. محیط بسته و محدود قطار نیز، به جای ایجاد حس خفگی، به بستری برای خلاقیت های اکشن و دیالوگ های هوشمندانه تبدیل شده است.

هدف اصلی این فیلم، سرگرمی خالص است؛ اثری که به مخاطب اجازه می دهد برای ساعاتی از واقعیت فاصله گرفته و در دنیای پرماجرای آدمکش ها غرق شود. «قطار سریع السیر» نمونه ای موفق از فیلم های اکشن کمدی است که با ترکیب عناصر ژانرهای مختلف، توانسته اثری متمایز و به یادماندنی ارائه دهد و مخاطبان گسترده ای را از علاقه مندان به اکشن گرفته تا طرفداران کمدی سیاه، جذب کند.

خط داستانی پرپیچ وخم: خلاصه ای از فیلم «قطار سریع السیر»

فیلم «قطار سریع السیر» روایتگر ماجراهای چندین آدمکش حرفه ای است که به شکلی تصادفی یا عمدی، در یک قطار سریع السیر شینکانسن در مسیر توکیو به کیوتو گرد هم می آیند. آنچه در ابتدا مأموریتی ساده به نظر می رسد، به سرعت به نبردی پیچیده و مرگبار تبدیل می شود که در آن، سرنوشت ها به شکلی گریزناپذیر به هم گره می خورند.

آغاز مأموریت: لیدی باگ و کیف مرموز (بدون اسپویل)

داستان با معرفی شخصیت لیدی باگ (با بازی برد پیت) آغاز می شود؛ یک آدمکش بدشانس که به تازگی از مرخصی بازگشته و تلاش می کند با رویکردی مثبت اندیشانه به زندگی، از بدشانسی هایش رهایی یابد. او از سوی مدیر عملیاتی اش، ماریا بیتل (با صدای ساندرا بولاک)، مأموریت می یابد تا یک کیف حاوی پول را از قطاری که در آن حضور دارد، بازیابی کرده و در ایستگاه بعدی پیاده شود. این مأموریت، که ظاهراً بسیار ساده به نظر می رسد، نقطه ی شروع سلسله ای از اتفاقات غیرمنتظره و مواجهه های تصادفی با دیگر مسافران قطار است که هر یک گذشته ای پر رمز و راز و اهدافی پنهان دارند. لیدی باگ به زودی درمی یابد که قطار حامل او، بیش از آنچه فکرش را می کرد، پر از خطر و آدمکش های هم صنف است.

درگیری ها و پیوندها: گره گشایی از سرنوشت ها (با هشدار اسپویل)

وقتی سوار قطار می شوید، هیچ راه فراری ندارید. این قانون قطار است. هر آنچه کاشته اید، اینجا درو خواهید کرد.

هشدار: این بخش شامل جزئیات داستانی و اسپویل است.

با پیشروی داستان، مشخص می شود که علاوه بر لیدی باگ، تعداد زیادی قاتل دیگر نیز در قطار حضور دارند که هر یک برای مأموریت های خاص خود در حال حرکت اند، اما به شکلی تصادفی، مأموریت هایشان به هم گره خورده است. از جمله این شخصیت ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • لمون و تنجرین: دو برادرخوانده و آدمکش های بریتانیایی، که مأموریت دارند پسر «مرگ سفید»، رئیس قدرتمندترین سازمان یاکوزا در روسیه، و یک کیف حاوی پول را به او تحویل دهند.
  • پرنس: دختری نوجوان با ظاهری معصومانه که در باطن یک جامعه ستیز بی رحم و دستکاری گر است. او پسری به نام واتارو را از پشت بام ساختمان به پایین پرت کرده و پدرش، یوییچی کیمورا (پدر)، برای انتقام سوار قطار شده است. پرنس، یوییچی را با گروگان گرفتن پسرش، مجبور به همکاری می کند.
  • گرگ: آدمکشی مکزیکی که لیدی باگ را در عروسی اش می بیند و به اشتباه گمان می کند او مسئول قتل همسرش بوده است.
  • هورنت: آدمکش دیگری که با سم مار درخت وارد قطار شده و مسئول مسموم کردن پسر مرگ سفید و مهمانان عروسی گرگ است.

پیچیدگی ها زمانی آغاز می شود که پسر مرگ سفید به طرز مرموزی با سم کشته می شود و کیف حاوی پول نیز ناپدید می گردد. لیدی باگ که کیف را پیدا کرده، در هر ایستگاه سعی در پیاده شدن دارد، اما بدشانسی های پیاپی و مواجهه با دیگر قاتلان، او را در قطار نگه می دارد. درگیری ها، سوءتفاهم ها و خیانت ها یکی پس از دیگری رخ می دهند و با ورود «پیر» (پدر یوییچی کیمورا) که به دنبال انتقام از مرگ سفید است، لایه های بیشتری از گذشته شخصیت ها و ارتباطات پنهان آنها فاش می شود.

نقطه اوج داستان زمانی است که تمامی این شخصیت ها در کیوتو، مقصد نهایی قطار، با مرگ سفید (با بازی مایکل شنون) روبه رو می شوند. مشخص می شود که مرگ سفید، برای انتقام از تمامی کسانی که در مرگ همسرش دست داشتند، تمامی این آدمکش ها را ناخودآگاه در یک قطار جمع کرده تا خودشان یکدیگر را نابود کنند. فیلم با یک نبرد نهایی پرهرج ومرج و پایانی غافلگیرکننده به پایان می رسد که در آن، شانس و بدشانسی، انتقام و رستگاری، نقش های محوری ایفا می کنند.

کاراکترهای به یادماندنی و تیم بازیگری درخشان «قطار سریع السیر»

یکی از اصلی ترین نقاط قوت فیلم «قطار سریع السیر»، تیم بازیگری قدرتمند و شخصیت های کاریزماتیک و به یادماندنی آن است که هر یک به شکلی منحصر به فرد به پویایی داستان کمک می کنند.

لیدی باگ (برد پیت): قاتل بدشانس با رویکردی فلسفی

برد پیت در نقش لیدی باگ، قاتلی که به بدشانسی مفرط خود اعتقاد دارد، یک اجرای متفاوت و سرگرم کننده ارائه می دهد. لیدی باگ پس از یک دوره استراحت و روان درمانی، با رویکردی آرام تر و مثبت نگر به دنیای پرخشونت آدمکشی بازگشته است. تناقض میان آرزوهای او برای صلح و آرامش و موقعیت های خشونت باری که ناخواسته در آن ها قرار می گیرد، یکی از منابع اصلی کمدی فیلم است. پیت به خوبی توانسته است این جنبه های متضاد شخصیت را به تصویر بکشد و لیدی باگ را به کاراکتری دوست داشتنی و قابل همذات پنداری تبدیل کند.

پرنس (جوئی کینگ): شیطنت در پوشش معصومیت

جوئی کینگ در نقش پرنس، دختری جوان که با ظاهری معصومانه و دانش آموزی، یک ذهن بسیار خطرناک و فریبکار را پنهان کرده است، درخشان ظاهر می شود. پرنس با برنامه ریزی های پیچیده و دستکاری افراد، اهداف خود را پیش می برد و توانایی او در بازی با ذهن دیگران، او را به یکی از تهدیدآمیزترین و در عین حال جذاب ترین شخصیت های فیلم تبدیل می کند. اجرای کینگ، عمق بیشتری به این کاراکتر می بخشد و مخاطب را بین تحسین هوش او و نفرت از بی رحمی اش سرگردان می سازد.

لمون و تنجرین (آرون تیلور-جانسون و برایان تایری هنری): زوج کمدی کشنده

بدون شک، زوج لمون و تنجرین، با بازی های خیره کننده آرون تیلور-جانسون و برایان تایری هنری، قلب تپنده کمدی و اکشن فیلم هستند. شیمی بین این دو بازیگر فوق العاده است و دیالوگ های پرشور و بحث های بامزه آن ها، به ویژه ارجاعات لمون به کارتون «توماس و دوستان» برای تحلیل شخصیت ها، لحظات فراموش نشدنی را خلق می کند. این دو، با وجود خشن بودن، انسانیت و حتی ضعف های خاص خود را دارند که آن ها را بسیار باورپذیر و سرگرم کننده می کند. اجرای آن ها یکی از اصلی ترین دلایل موفقیت کمدی فیلم است.

دیگر بازیگران کلیدی و حضورهای غافلگیرکننده

فیلم از حضور پرقدرت دیگر بازیگران نیز بهره می برد:

  • مرگ سفید (مایکل شنون): رئیس یاکوزای روسی، با حضور کاریزماتیک و ترسناک خود، نقش نیروی محرکه اصلی داستان را ایفا می کند.
  • ماریا بیتل (ساندرا بولاک): مدیر عملیاتی لیدی باگ که عمدتاً از طریق تلفن با او در ارتباط است، اما حضور صوتی او به اندازه حضور فیزیکی تاثیرگذار است.
  • پیر (هیرویوکی سانادا): پدر یوییچی کیمورا، با سابقه خانوادگی عمیق و مهارت های رزمی برجسته، به داستان عمق بیشتری می بخشد.
  • هورنت (زازی بیتز): آدمکشی با تخصص در سموم، که حضوری کوتاه اما به یادماندنی دارد.
  • گرگ (بد بانی): خواننده مشهور، در نقش آدمکشی با انگیزه انتقام ظاهر می شود و لحظات اکشن هیجان انگیزی را خلق می کند.

این ترکیب متنوع از بازیگران، نه تنها به فیلم عمق می بخشد، بلکه با تعاملات پیچیده و گاه کمیک خود، پویایی و غیرقابل پیش بینی بودن داستان را دوچندان می کنند. هر بازیگر، با توانایی و استعداد خود، لایه ای جدید به این تابلوی شلوغ و پرهرج ومرج اضافه کرده است.

سکان کارگردانی در دستان دیوید لیچ: اکشن با امضای بدلکار

دیوید لیچ، کارگردان فیلم «قطار سریع السیر»، پیش از ورود به دنیای کارگردانی، سال ها به عنوان یک بدلکار حرفه ای فعالیت می کرد. این پیشینه، به خصوص همکاری او به عنوان بدلکار برد پیت در فیلم هایی مانند «باشگاه مشت زنی» (Fight Club) و «تروآ» (Troy)، تأثیر عمیقی بر سبک کارگردانی او گذاشته است. لیچ نه تنها با فیزیک و توانایی های بازیگرانش آشناست، بلکه به خوبی می داند چگونه صحنه های اکشن را به گونه ای طراحی کند که هم خلاقانه، هم واقع گرایانه و هم پرهیجان باشند.

نخستین تجربه کارگردانی او به صورت مستقل، با فیلم «بلوند اتمی» (Atomic Blonde) در سال ۲۰۱۷ رقم خورد که با صحنه های اکشن نوآورانه و طراحی مبارزات پیچیده اش مورد تحسین قرار گرفت. پس از آن، او با کارگردانی «ددپول ۲» (Deadpool 2) و «سریع و خشمگین تقدیم می کند: هابز و شاو» (Fast & Furious Presents: Hobbs & Shaw)، توانایی خود را در ساخت بلاک باسترهای پرفروش با لحنی کمدی و ریتمیک به اثبات رساند. همکاری مجدد او با برد پیت، هرچند کوتاه در «ددپول ۲» و سپس در «قطار سریع السیر»، نشان دهنده یک ارتباط حرفه ای موفق و درک متقابل بین کارگردان و بازیگر است.

در «قطار سریع السیر»، امضای لیچ به وضوح قابل مشاهده است: ریتم سریع، طراحی صحنه های اکشن دینامیک در فضاهای محدود قطار، و تلفیق هوشمندانه خشونت با کمدی سیاه. او به خوبی از پتانسیل محیط قطار استفاده کرده و هر واگن را به عرصه ای برای مبارزات منحصر به فرد تبدیل می کند. این رویکرد، به فیلم حس تازگی و هیجان مداوم می بخشد.

فیلمنامه «قطار سریع السیر» که توسط زک اولکویچ به رشته تحریر درآمده، بر اساس رمان «ماریا بیتل» اثر کوتارو ایساکا است. لیچ و اولکویچ توانسته اند جوهر رمان را حفظ کنند، در حالی که لایه هایی از کمدی و اکشن هالیوودی به آن اضافه کرده اند. وفاداری به منبع اصلی در کنار خلاقیت های جدید، به فیلم امکان می دهد تا هم داستان پیچیده رمان را دنبال کند و هم جنبه های سرگرم کننده خود را پررنگ تر سازد. چالش های فیلمبرداری در دوران پاندمی نیز، به رغم محدودیت ها، نتوانسته است از کیفیت و پویایی نهایی فیلم بکاهد و این خود گواهی بر توانایی های تیم تولید است.

تحلیل و بررسی «قطار سریع السیر»: فراتر از یک اکشن کمدی صرف

فیلم «قطار سریع السیر» با وجود ظاهر سرگرم کننده و اکشن پرهیجان خود، لایه هایی از تحلیل و مضامین عمیق تر را نیز در بر می گیرد که آن را از یک اثر صرفاً تجاری متمایز می کند.

نقاط قوت: ریتم، کمدی و اکشن خلاقانه

یکی از برجسته ترین ویژگی های «قطار سریع السیر»، اکشن پرجنب وجوش و خوش ساخت آن است. صحنه های مبارزه در فضای محدود قطار، از جمله در واگن های باریک و حتی سرویس های بهداشتی، با خلاقیت و نوآوری بسیاری طراحی شده اند. لیچ با بهره گیری از تجربه بدلکاری خود، مبارزاتی را به تصویر کشیده که نه تنها هیجان انگیز هستند، بلکه گاهی اوقات با شوخی های بداهه و استفاده از اشیاء غیرمنتظره، به کمدی نیز آمیخته می شوند. ریتم تند و پویای فیلم، اجازه نمی دهد که مخاطب در هیچ لحظه ای احساس خستگی کند.

کمدی سیاه و دیالوگ های بامزه نیز از دیگر نقاط قوت فیلم است. شوخی ها هوشمندانه و اغلب در دل موقعیت های خشونت بار شکل می گیرند که تضاد جالبی را ایجاد می کند. دیالوگ ها تیز، سریع و پر از کنایه هستند، به ویژه بین شخصیت های لمون و تنجرین که شیمی بی نظیری دارند. این کمدی، به فیلم عمق بیشتری می بخشد و آن را از یک اکشن صرف متمایز می کند.

بازی های برجسته بازیگران، به خصوص زوج لمون و تنجرین، برد پیت در نقش لیدی باگ، و جوئی کینگ در نقش پرنس، به موفقیت فیلم کمک شایانی کرده است. هر یک از این بازیگران، شخصیت خود را با ویژگی های منحصربه فرد و کاریزمای خاص خود به تصویر کشیده اند که باعث می شود مخاطب با آن ها ارتباط برقرار کند. پیچش های داستانی غیرمنتظره نیز در طول فیلم به خوبی حفظ شده و تعلیق و غافلگیری را تا پایان ادامه می دهد.

نقاط ضعف: اغراق و عمق شخصیت پردازی

با این حال، «قطار سریع السیر» بی عیب و نقص نیست. برخی منتقدان به اغراق بیش از حد در صحنه های پایانی اشاره کرده اند که ممکن است از باورپذیری فیلم بکاهد و آن را از مسیر واقع گرایی نسبی خود خارج سازد. همچنین، با وجود تعداد زیادی شخصیت، فرصت کافی برای عمق بخشی به شخصیت پردازی همه آن ها وجود ندارد و برخی کاراکترها صرفاً در حد کلیشه های ژانر اکشن-کمدی باقی می مانند.

مقایسه با آثار کارگردانانی مانند کوئنتین تارانتینو و گای ریچی نیز یکی از بحث های اصلی پیرامون این فیلم است. برخی معتقدند که «قطار سریع السیر» بیش از حد از سبک این کارگردانان وام گرفته و اصالت کافی ندارد. اما می توان استدلال کرد که لیچ توانسته با افزودن امضای خود، به ویژه در طراحی صحنه های اکشن و تزریق کمدی منحصربه فرد، اثری خلق کند که هرچند ارجاعاتی به پیشینیان دارد، اما در نهایت هویت مستقل خود را حفظ می کند. به تعبیر برخی منتقدان، فیلم به جای تقلید صرف، ادای دین هوشمندانه ای به این سبک ها می کند و در عین حال، مسیری تازه را برای خود باز می کند.

مضامین پنهان: شانس، سرنوشت و انتقام

در پس اکشن و کمدی پرهیاهوی «قطار سریع السیر»، مضامین عمیق تری نیز نهفته است. یکی از برجسته ترین این مضامین، بررسی مفهوم شانس و بدشانسی است. لیدی باگ، شخصیت اصلی، به شدت به بدشانسی خود اعتقاد دارد و در تلاش است تا با تغییر دیدگاهش، سرنوشت خود را تغییر دهد. تقابل این دیدگاه با اتفاقات تصادفی و زنجیره ای که در قطار رخ می دهد، هسته اصلی فلسفی فیلم را تشکیل می دهد. آیا سرنوشت از پیش نوشته شده است، یا ما با انتخاب های خود آن را می سازیم؟

همچنین، تم انتقام در داستان به وضوح مشهود است؛ بسیاری از شخصیت ها در تلاش برای گرفتن انتقام از یکدیگر یا از «مرگ سفید» هستند. این مضمون، با مفاهیم خانواده (رابطه لمون و تنجرین، و رابطه پدر و پسرش) و ارتباطات تصادفی (نحوه گره خوردن سرنوشت تمامی آدمکش ها در قطار) در هم می آمیزد. «قطار سریع السیر» به ما نشان می دهد که چگونه یک اتفاق به ظاهر کوچک می تواند زنجیره ای از رویدادها را آغاز کند که زندگی افراد بی شماری را تحت تأثیر قرار دهد و چگونه سرنوشت، گاهی اوقات بازی های پیچیده ای با ما می کند.

بازتاب ها و حواشی: نگاهی به پشت صحنه و نظرات منتقدان

«قطار سریع السیر» نه تنها از نظر داستانی و اکشن، بلکه از جنبه های تولید و بازخوردهای منتقدان نیز حرف های زیادی برای گفتن دارد.

پروسه تولید و چالش های پاندمی

تولید فیلم «قطار سریع السیر» در نوامبر ۲۰۲۰ در لس آنجلس آغاز شد و در مارس ۲۰۲۱ به پایان رسید. این بازه زمانی، همزمان با اوج گیری پاندمی کرونا بود که چالش های فراوانی را برای تیم تولید به همراه داشت. رعایت پروتکل های بهداشتی و محدودیت های سفر، فرآیند فیلمبرداری را پیچیده تر کرد، اما تیم توانست با موفقیت از پس این چالش ها برآید.

فیلم با بودجه تولیدی حدود ۹۰ میلیون دلار ساخته شد و در گیشه جهانی موفقیت چشمگیری کسب کرد و بیش از ۲۳۰ میلیون دلار فروش داشت که نشان دهنده استقبال گسترده مخاطبان از این اثر بود. یکی از نکات جالب توجه در تولید فیلم، حضورهای کوتاه و غافلگیرکننده ستاره هایی چون رایان رینولدز و چنینگ تیتوم است که به جذابیت های فیلم افزود.

آمار و نظرات منتقدان برجسته

«قطار سریع السیر» در زمان اکران، نقدهای متفاوتی را از منتقدان دریافت کرد. در حالی که برخی آن را ستایش کردند، عده ای نیز انتقاداتی را مطرح نمودند. در ادامه، نگاهی به امتیازات و برخی از نظرات منتقدان برجسته می اندازیم:

وبسایت/منتقد میانگین امتیاز دیدگاه کلی
IMDb ۷.۵ از ۱۰ امتیاز بالای کاربران، نشان دهنده رضایت عمومی از فیلم.
راتن تومیتوز (منتقدان) ٪۵۳ (بر اساس ۳۱۸ نقد) بازیگران رنگارنگ و اکشن پرسرعت، تقریباً برای ادامه کار در پی از بین رفتن داستان کافی است.
راتن تومیتوز (کاربران) ٪۷۶ رضایت بیشتر کاربران عادی نسبت به منتقدان.
متاکریتیک (منتقدان) ۴۹ از ۱۰۰ (بر اساس ۶۱ نقد) نقدهای مختلط یا متوسط.
متاکریتیک (کاربران) ۷.۱ از ۱۰ رضایت نسبی کاربران از فیلم.
شیکاگو سان تایمز (ریچارد روپر) ۸۸ از ۱۰۰ مملو از دعواهای بزرگ، ناسازگاری ها و تصادف های بی رحمانه.
پولیگان (جاشوا ریورا) ۸۰ از ۱۰۰ اگر لیچ از این همه ترفندهای سبکی فیلم های گای ریچی وام نمی گرفت و فقط اجازه می داد مهارت خودش بدرخشد، شاید فیلم بهتری هم می شد.
نیویورک تایمز (مانولا دارگیس) ۶۰ از ۱۰۰ یک فیلم شوخ، قابل تماشا، احمقانه، قابل پیش بینی و گاهی خنده دار.
اسلش فیلم (جاش اسپیگل) نقد بلند فیلم قطار سریع السیر از خودش رضایت بسیاری دارد و فقط گاهی اوقات این سطح از لذت و سرخوشی را به دست می آورد. فیلم مانند قطاری که اکثر زمان خود را در آن سپری می کند، سریع و پرهیاهو است.

همانطور که از جدول بالا پیداست، نظرات منتقدان در مورد «قطار سریع السیر» چندان یکپارچه نیست. برخی آن را یک سرگرمی محض و پرانرژی می دانند، در حالی که برخی دیگر به تقلید آن از آثار کارگردانان دیگر و ضعف های احتمالی در فیلمنامه اشاره کرده اند. با این حال، اجماع عمومی بر این است که فیلم یک تجربه بصری و اکشن قوی ارائه می دهد که می تواند مخاطبان علاقه مند به این ژانر را راضی کند.

از زبان ستاره ها: مصاحبه با بازیگران «قطار سریع السیر»

دیدگاه های بازیگران درباره نقش ها و تجربه همکاری شان در «قطار سریع السیر» نیز می تواند جنبه های جذاب تری از فیلم را آشکار سازد.

برد پیت: جذابیت فیلمنامه و تیم بین المللی

برد پیت، ستاره اصلی فیلم، درباره تجربه خود از «قطار سریع السیر» گفته است:

ما فیلمنامه «قطار سریع السیر» را دقیقاً در تاریک ترین و غریبانه ترین دوره شیوع پاندمی خواندیم. اولین چیزی که درباره آن مشهود به نظر می رسید، این بود که خیلی برایمان خنده دار بود و اینکه همه این شخصیت ها ماجراهای خاص خود را داشتند. بنابراین می دانستم که ما قرار است با گروهی از عوامل و بازیگران مطرح کار کنیم. هدیه دیگر که فیلمنامه ارائه داد، گروه بازیگران بین المللی آن بود. این یک نمایش متنوع بود و همه می توانستند دیدگاه منحصربه فرد خود را به داستان وارد کنند و بنابراین مایه لذت و خوشحالی بود.

این اظهارات نشان می دهد که جذابیت فیلمنامه و وجود شخصیت های چندوجهی، برد پیت را به این پروژه علاقه مند کرده است. او همچنین به پویایی تیم بین المللی بازیگران و نقش آن در غنی تر شدن داستان اشاره دارد.

آرون تیلور-جانسون: شخصیتی غیرقابل پیش بینی

آرون تیلور-جانسون، بازیگر نقش لمون، درباره شخصیت خود و نحوه ارتباط او با تنجرین، اظهار داشته است:

این شخصیت ها واقعاً با پرانرژی بودن و تمام کردن جملات یکدیگر کار می کردند. هنگامی که یک کمدی اکشن هیجان انگیز در قطاری که با سرعت در حال حرکت است دارید، شما دیالوگ هایی را می خواهید که زنده، شفاف، سریع و تمام عیار باشند. بنابراین این فقط یک تصمیم آگاهانه بود. من شخصیتی را می خواستم که غیرقابل پیش بینی، ستیزه جو، کمی بی قرار و عصبی و هیجان زده باشد، زیرا این چیزی است که او را کمی ترسناک و شیطانی می کند. اینکه او چقدر چابک، تندخو و تیزبین و صریح است. مطلقاً هیچ فیلتری برای شخصیت من وجود ندارد. بنابراین من فقط می خواستم هر چیزی را که ناگهان به ذهنم خطور می کرد و می توانست نابخشودنی و بی رحمانه باشد را بگویم.

این توضیحات به درک بهتر ماهیت پویای شخصیت لمون و رویکرد تیلور-جانسون در ایفای این نقش کمک می کند. او بر سرعت دیالوگ ها و عدم فیلتر ذهنی شخصیت خود تاکید دارد که به خلق لحظات کمدی و خشونت آمیز همزمان می انجامد.

برایان تایری هنری: رویای نقش آدمکش بریتانیایی

برایان تایری هنری، بازیگر نقش تنجرین، نیز درباره انتخاب این نقش بیان کرده است:

من همیشه دوست داشتم نقش یک بریتانیایی و یک آدمکش را بازی کنم. می خواستم شخصیت هایی را که در طول زمان در فیلم های اکشن مختلف تماشا کرده ام را مجسم کنم. من می خواستم جنبه دیگری از آدمی که او را تماشا کرده بودم اما هرگز آنطور که می خواستم نمایش داده نشده بود را کشف کنم. من همیشه وقتی این نقش ها را انتخاب می کنم سعی دارم بفهمم که این مردان سیاه پوست برای من چه یا چه کسانی هستند.

این دیدگاه نشان دهنده عمق نگری هنری در انتخاب نقش ها و تلاش او برای کشف ابعاد جدیدی از شخصیت های اکشن است، به ویژه از منظر فرهنگی و نژادی.

هیرویوکی سانادا: عمق شخصیت پیرمرد

هیرویوکی سانادا، بازیگر نقش پیر (The Elder)، به جنبه های متفاوت شخصیت خود اشاره کرده است:

این یک نقش عالی برای من بود. او سابقه و پیشینه خانوادگی خود را دارد. این تعادل خوبی میان اکشن و بازیگری ایجاد کرده است که با احساسات و گاهی با کمدی ترکیب می شود. او یک قاتل بوده که بازنشست شده و اکنون یک هنرمند طراح گل است. تاریخچه خانوادگی او یک خط داستانی بسیار مهم در فیلم است. او پیر شده، اما هنوز قوی و یک مرد خوب خانواده است. این بزرگ ترین ویژگی نقش من بود.

توصیف سانادا، شخصیت پیرمرد را به عنوان فردی چندلایه با گذشته ای تاریک و حالتی آرام، اما با قدرت درونی فراوان، به تصویر می کشد که به داستان ابعاد دراماتیک می افزاید.

بد بانی: ورود به دنیای جدید سینما

بنیتو آنتونیو مارتینز اوکاسیو، معروف به بد بانی، خواننده محبوب لاتین، درباره اولین تجربه جدی بازیگری اش در کنار برد پیت گفته است:

در لحظاتی فکر می کردم که من اینجا با برد پیت چه می کنم؛ یک فیلم کار می کنیم و همدیگر را کتک می زنیم؟ من خیلی تمرین کردم، اما تجربه خوبی بود. من در مرحله جدیدی از زندگی ام هستم که می خواهم کارهای دیگری را انجام بدهم و از هر فرصت جدیدی که برایم پیش می آید بهره ببرم. من ۲۸ سال دارم و احساس می کنم که هنوز جوان هستم و می توانم هر چیزی که تاکنون می خواستم را انجام بدهم و اکنون فرصت انجام این کار را داریم.

این اظهارات هیجان و انگیزه او را برای ورود به عرصه سینما نشان می دهد و تجربه کار با ستارگانی چون برد پیت را برای او بسیار مهم جلوه می دهد.

جمع بندی: آیا «قطار سریع السیر» ارزش تماشا دارد؟

فیلم «قطار سریع السیر» (Bullet Train) بی شک یکی از سرگرم کننده ترین و پرهیجان ترین آثار اکشن-کمدی سال های اخیر است. با وجود نبردهای پرشور و لحظات کمدی جذاب، این فیلم توانسته است داستانی پیچیده و پر از پیچش را در یک محیط محدود روایت کند و مخاطب را تا آخرین لحظه درگیر نگه دارد. تیم بازیگری قدرتمند، به ویژه زوج لمون و تنجرین و اجرای متفاوت برد پیت، به ارزش های هنری و جذابیت های بصری فیلم افزوده اند.

اگر به دنبال یک فیلم اکشن سریع با صحنه های مبارزه خلاقانه، دیالوگ های بامزه و کمدی سیاه هستید، «قطار سریع السیر» انتخابی عالی خواهد بود. این فیلم، با وجود برخی انتقادات در زمینه اغراق یا عمق شخصیت پردازی، در هدف اصلی خود یعنی سرگرمی و هیجان آفرینی کاملاً موفق است. علاقه مندان به آثار دیوید لیچ و فیلم هایی با ریتم تند و شوخ طبعی خاص، تجربه لذت بخشی را از تماشای این قطار جنون آمیز خواهند داشت.

دکمه بازگشت به بالا