فتح الله گولن و «نصفِ عالم»

بشار اسد و نوای «قیصر کجایی»

از روزی که مصاحبه ی خلیل الحیه معاون دفتر سیاسی جنبش حماس منتشر شده تمایل داشتم مطلبی درباره ی نگاه او به تحولات غزه بنویسم. می خواستم بنویسم؛ خدا کند که این مبارز محترم با این سطح از هوش و ذکاوت سیاسی که عملا در برابر سوالات دبیر سرویس بین الملل بی.بی.سی به گوشه ی رینگ افتاده رهبر بعدی حماس نشود. ولی فرصت نوشتن دست نداد. در روزهای پس از آن هم مصاحبه ی جنجالی میرباقری منتشر شد که گفته بود «اگر نصف عالم هم کشته شوند می ارزد»! گشتی زدم و دیدم؛ گفتنی ها را گفته اند و سیب آبداری بر شاخه نمانده است! تا این که رسیدیم به انتشار خبر مرگ فتح الله گولن روحانی دینی ترکیه که در پنسیلوانیای آمریکا نفس آخر را سر داد. تصور کردم که سنتز و جمعبندی جدیدی در ذهن من حاصل شده و شاید خواندن آن برای دیگران هم جالب توجه باشد.  

گولن تنها کودتاگر نبود

همچنان که می دانیم؛ گولن را به عنوان رهبر معنوی ژنرال های کودتاگری می شناسند که در سال ۲۰۱۶ میلادی در ترکیه تانک ها و سربازان خود را به میدان فرستادند تا دولت برآمده از حزب عدالت و توسعه را سرنگون کنند و دولت جدیدی تشکیل دهند. اما برخلاف روندهایی که در ۱۹۶۰ و همچنین در ۱۹۸۰ و ۱۹۹۷ میلادی در ترکیه روی داده بود؛ این بار مردمِ هوادار حزب حاکم در برابر تانک ها ایستادند و بساط کودتا در عرض ده دوازده ساعت جمع شد.

گولن سال ها قبل از صدور دستور کودتا به آمریکا رفته بود و تشکیلات عظیم اجتماعی آموزشی و رسانه ای او یکی از منابع مهم قدرت و یکی از ابزارهای موثر در پیروزی های مکرر اردوغان و حزب او بود. اما سرانجام به اختلاف و انشقاق رسیدند و چنین شد که کودتا روی داد.

دولت ترکیه بارها از مقامات آمریکا درخواست کرد که گولن را به عنوان رهبر گروه تروریستی و عامل کودتا به آنکارا تحویل دهند. اما اوباما زیر بار نرفت و دولت های بعد از او نیز چنین پیشنهادی را رد کردند.

دولت ترکیه در چند سال اخیر اعتبارات مالی فراوانی صرف کرده تا گولن را به عنوان یک شخصیت خطرناک و کودتاگر به جهانیان بشناساند. اما واقعیت این است که موضوع کودتا صرفا یکی از طرح ها و اقدامات گولن بود و شخصیت و سوابق او ابعاد مهمی دارد که از بسیاری جهات شایان تامل و تجزیه و تحلیل است.

گولن معمار یک تشکیلات پیچیده

فتح الله گولن را باید به عنوان یک نخبه و رهبر متنفذ بشناسیم که اقدامات او در چهار دهه ی گذشته در ترکیه و ده ها کشور جهان از پنجره ی مطالعات جامعه شناسی دین مطالعات امنیتی ذهنیت شبکه ساز و تشکیلات ساز نفوذ ارتباطات بین المللی و اقتصاد شایان بررسی همه جانبه است.

گولن معمار یک تشکیلات بزرگ پیچیده تودرتو منظم و هدفمند به نام «جنبش خدمت» بود که علاوه بر نفوذ در تمام ارگان های سیاسی اقتصادی نظامی امنیتی و قضایی ترکیه در ۱۲۲ کشور جهان دارای مدارس آموزشگاه ها خانه فرهنگ و مجموعه ی عظیمی از کادرهای توانمند و ماهر بود.

گولن با یک مشی و رویکرد عملگرایانه و لحاظ نمودن مصلحت تحفظ اطلاعاتی استفاده از کاورها و پوشش های مختلف و همچنین تخلفات و استفاده ی ابزاری از نهادها توانست کل ترکیه را مانند یک انگشتر در اختیار بگیرد. او هزاران کادر پرورش داد که با نفوذ و سرقت اطلاعات کنکور و آزمون های استخدامی نهادهای مختلف کشور را در اختیار گرفتند و عملا یک دولت پنهان به وجود آورد که نظم تشکیلاتی و قدرت اثرگذاری و اقدام در این ساختار به مراتب سریع تر و قوی تر از دولت رسمی بود!

«روزنامه ی زمان» به عنوان مهمترین ارگان رسانه ای تشکیلات فتح الله گولن هر روز یک میلیون نسخه به زبان ترکی و بیش از سیصد هزار نسخه به زبان های انگلیسی آلمانی و عربی منتشر می کرد و شبکه های تلویزیونی خبرگزاری ها و نهادهای فرهنگی جماعت گولن پیشرفته ترین تجهیزات مخابراتی و رسانه ای جهان را در اختیار گرفته بودند و اغلب شبکه های تلویزیونی ترکیه و حتی کشورهای منطقه تجهیزات مورد نیاز خود را از گروه گولن اجاره می گرفتند!

در بُعد بین الملل نیز چندین شرکت پیمانکاری و عمرانی گولن در کشورهای مختلف فعال بودند و در بسیاری از کشورهای جهان ثروتمندان سیاستمداران اشراف و خانواده های قدرتمند خود را به در و دیوار می زدند تا فرزندانشان را به مدارس تحت مدیریت شاگردان خواجه فتح الله بفرستند! چرا که کیفیت تدریس در این مدارس در حد بالایی بود نظم و سازماندهی شگرفی داشتند و ممکن نبود کسی در این مدارس تحصیل کند و نتواند در مناصب و مشاغل مهم و حساس جایی برای خود پیدا نکند.

از بین همه ی کشورهای جهان اسلام تنها ایران و عربستان سعودی بودند که راه به شاگردان گولن ندادند و حاضر نشدند به مدارس گولنی مجوز فعالیت بدهند. اگر چه گولن از ایران وعربستان نومید شد اما شاگردان سمج او حتی در بوتان و هیمالیا نیز مدرسه تاسیس کردند!

اقیانوسی از پول

شاید تصور کنید که اعتبارات و هزینه های تشکیلات عظیم موسوم به «جنبش خدمت» مانند جامعه المصطفی و دیگر نهادهای خودمان از طریق بودجه ی رسمی سالانه ی دولت تامین می شد. خیر! نه تنها پولی از دولت نمی گرفتند بلکه در بسیاری از موارد امکانات گرانقیمت و موثر خود را در اختیار حزب حاکم می گذاشتند و با توجه به روابط گسترده ی بین المللی بارها در عرصه ی دیپلماسی تجارت خارجی و حوزه های اطلاعاتی نیز به دولت کمک کردند. اما این پول عظیم از کجا تامین می شد؟

پاسخ از این قرار است:

اول این که مهمترین منبع مالی برای تامین هزینه های شبکه ی عظیم گولن اعانه و کمک های مردمی بود. نه تنها خود گولن بلکه چند تن از شاگردان او چنان تاثیر کلام شگرفی داشتند که وقتی در مساجد و محافل دینی میکروفون به دست می گرفتند و درباره ی «عصر سعادت» «ضرروت بازسازی جامعه بر اساس الگوهای حضرت رسوال اکرم (ص)» و بی ارزش بودن دنیای فانی حرف می زدند سیلی از پول از جانب مردم روانه می شد و همه حاضر بودند کمک کنند. یکی از شاگردان نزدیک گولن که پروفسور مشهوری در حوزه ی الهیات بود بعدها چنین خاطره ای ذکر کرد: «خواجه فتح الله از فصاحت و بلاغت من بسیار تمجید می کردند و خطابه های من را موثر می دانستند. در محفلی چنان درباره ی ضرورت بذل و بخشش در راه دین صحبت کردم که مسلمانی در میان جمع برخاست و نداد داد: برادران دینی! من هر اندازه مال و مکنت داشتم در راه این جنبش پربرکت فدا کردم. آیا از میان شما جوانمردی پیدا نمی شود که مرا به غلامی خود بخرد و من پول آن را به جنبش خدمت ببخشم؟ … در میان جمعیت ولوله افتاد. یکی از متمولین برخاست و گفت: تو را به صد هزار لیره می خرم پول را به حساب جنبش می ریزم و تو را در راه خدا آزاد می کنم!»   

دومین منبع درآمد گروه گولن سود کلان پروژه های دولتی عظیمی بود که اجرای آنها بر اساس ساخت و پاخت به شاگردان گولن داده می شد.

سومین منبع عظیم درآمدهای گولن صدها موسسه تقویتی کنکور در سراسر ترکیه بود که اساسا چراغ اول اختلافات اردوغان و گولن نیز در همین جا برافروخته شد.

چهارم این که نظم مالی عجیبی بر دستگاه گولن حکمفرما بود و تمام اعانه های جمع آوری شده در مسیرهایی سرمایه گذاری شد که خیلی زود وارد چرخه ی پولسازی شدند و گولن با این درآمدهای مداوم در کشورهای مختلف جهان موسسات آموزشی و فرهنگی بزرگی تاسیس کرد که خود موسسات مزبور هم از محل درآمدهایشان نه تنها هزینه های جاری را تامین می کردند بلکه درآمدهای تازه ایجاد می کردند. پس از کودتای سال ۲۰۱۶ میلادی وزارت دادگستری ترکیه نزدیک به ۱۴ هزار ساختمان و ملک و مستغلات گرانقیمتی را مصادره کرد که همگی متعلق به شاگردان گولن بودند.

گولن به دنبال چه بود؟

مهمترین سوال درباره ی سرنوشت گولن این نیست که چگونه توانست چنین تشکیلات عظیمی به وجود بیاورد سوال این است که هدف و غایت اصلی اش چه بود؟ آیا او واقعا می خواست یک بار دیگر شرایط زیستی و اجتماعی دوران صدر اسلام و مقطع تاریخی موسوم به «عصر سعادت» را بازسازی کند و عدالت بگستراند؟ خیر. واقعیت این است که گولن بعدها حتی در تفکرات دینی خود به حیطه های تلفیقی رفت و پس از دیدار با پاپ خاخام های یهودی بوداییان و سران دیگر ادیان به دنبال یک تز نوین و نوعی از اسلام امتزاجی بود که الگوی دینی جدیدی را به جهانیان عرضه کند. اما در راس و کانون این دین و مرام جدید و این باشگاه و شبه اتحادیه ی جهانی نقشی خاص برای ترکیه و زبان ترکی تعریف شده بود! به عبارتی روشن گولن الگوی خاصی از یک امپراتوری جدید را در ذهن خود و شاگردانش ساخته بود که به مراتب گسترده تر و پت و پهن تر از قلمروی سلجوقیان و عثمانیان بود!

نقطه اشتراک مهم

برگردیم به اظهارات جناب میرباقری و ذکر این نکته که اگر نصف عالم هم قر بانی شوند باز هم ارزشش را دارد! او در ادامه به این هم اشاره کرده که نظم کنونی جهان زوال یافته و دوران دولت – ملت به خاتمه رسیده است! اشتراک دقیقا همینجاست: «ناکارآمد دیدن نهاد دولت و نظام بین الملل صورت دادن کاری بزرگ و درانداختن طرح و نظمی نوین در جهان». در شرایطی که حتی اندیشمندان انقلابی و فرماندهان نظامی هم حاضر نیستند آمار دهشتناک قربانیان عملیات ۷ اکتبر را گردن بگیرند و از استراتژی سنوار و حماس در «طوفان الاقصی» دفاع نمی کنند میرباقری بر این باور است که حتی اگر ۴ میلیارد و ۳۷ میلیون نفر از ساکنان فعلی کُره ی زمین جاشنان را فدای یک آرمان کنند باز هم می ارزد! او در این رویکرد آخرالزمانی مفاهیمی همچون «مصلحت» «راهبرد» «استیلای عقل بر منطق مبارزه» «اهمیت هزینه – فایده» و از همه مهمتر حق حیات نیمی از بشریت را نادیده می گیرد و غیرمستقیم می گوید که عدم مداخله ی مستقیم جمهوری اسلامی ایران و دیگر کشورهای جهان اسلام در جنگ فعلی غلط است. در ذهن میرباقری و نظایر او نهاد دولت و اندیشیدن به امن و باقی مُلک و لحاظ نمودن اهمیت رضایت شهروندان اهمیتی ندارد و تصور می کند «اگر نخبگان حاضر باشند می توانند مردم را نیز در این مسیر همراه کنند». این در حالی است که اولا بر اساس یک نگرش رئالیستی و واقعبینانه رفتار عجولانه ی فرماندهان حماس و عجز از پیشبینی نوع واکنش دشمن صهیوینست هزینه های سنگینی بر فلسطین لبنان و چندین کشور دیگر تحمیل کرده و موازنه به نفع مظلومان نیست. ثانیا میرباقری در ایرانِ امروز نه تنها برای تشویق مردم به جهاد و جنگ بلکه برای انطباق شهروندان با الگوهای پوششی مدنظر حکومت دینی هم صاحب «تاثیر کلام» نیست.

تصور می کنم باید خداوند را شاکر باشیم که شاکله ی نهاد تصمیم گیری در حاکمیت جمهوری اسلامی دست کم در عرصه ی بین الملل و در بزنگاه تصمیمات پیچیده و سخت کاملا پوزیتویست و رئالیست است و جنگی ترتیب نمی دهد که فاقد ابعاد محاسباتی و برآوردِ میزان واکنشِ دشمن باشد.

باید خداوند را شاکر باشیم که امثال میرباقری در پیچ تاریخی تصمیم گیری درباره ی فرجام جنگ ایران و عراق صاحب اختیار نبودند و پیداست که در روزگار کنونی هم جایگاهی ندارند. چرا که نهایتِ برنامه های رجل سیاسی مورد حمایت این جریان فکری تصورات اغارق آمیز در مورد صادرات صیفی جات به روسیه بود!

بر این باورم که انگیزه های اصلی برای تولید چنین تزهای عجیبی از سوی میرباقری و نظایر او صرفا ریشه در رویکرد فکری آخرالزمانی و الهیات سیاسی ندارد و اتفاقا دلایل ساده تر را باید در عالم اقتصادِ سیاسی بجوییم. اگر طرفداران این ایده ها ناچار بودند مانند گولن برای رسیدن به توان امکان مالی و تشکیلاتی روی تاثیر کلام و محبوبیت اجتماعی حساب باز کنند و از هیچ نوع رانت و امکانات دولتی بهره نگیرند ممکن نبود به این راحتی برای قربانی شدن ۴ میلیارد انسان اشتیاق نشان دهند.

۳۱۱۳۱۱

دکمه بازگشت به بالا