پرتال پارسی/خوزستان «خوزستان مهد فوتبال ایران است». جملهای که بارها شنیدهایم و حتی در دوران فعلی فوتبال خوزستان که از آن به واسطه قعرنشینی سه تیم خوزستان در لیگ برتر به عنوان دوران افول فوتبال این استان نام برده میشود، هنوز هم بر سر زبان اهالی فوتبال است ولی واقعیت این است که فوتبال خوزستان در لیگ بیست و سوم در بدترین ورژن خود قرار دارد. فوتبال بیکیفیت تیمهای فولاد، نفت آبادان و استقلال خوزستان نشان میدهد در راس کار یعنی مدیران این باشگاهها با تصمیمات عجیب و غریب، قدم اول را در این ناکامی به نام خود ثبت کردهاند.
تصمیمات و انتخابهای عجیب و غریب و پی درپی اشتباه، سه تیم خوزستانی را به کما برده است. تیم های استانی که روزی در فوتبال ایران آقایی می کردند اما با بیتوجهی مدیران، سه تیم لیگ برتری را به قهقرا برده و این تیمها اکنون با روزهای اوج خود فاصله بسیاری دارند. باشگاههای لیگ برتری فوتبال خوزستان چندین سال است که گرفتار نبود مدیریت صحیح شدهاند زیرا مدیران آنها بعضا فوتبالی نبوده و از شناخت لازم از فوتبال نیز بیبهره بودهاند. موضوع مهمی که باعث شد همین مدیران در لیگ بیست و سوم با تصمیمات عجیب و غریب خود و انتخابهایی فاقد تدبیر و تفکر، ضربه مهلکی به فوتبال خوزستان در لیگ حرفهای ایران وارد کنند، ضربهای که فوتبال خوزستان را بیجان و حتی زنگ تفریح تیمهای دیگر کرده است.
فراز و نشیب سه تیم لیگ برتری خوزستان دلایل متعددی دارد که خبرگزاری پرتال پارسی با برگزاری میزگردی به بررسی این مهم پرداخته است. در این میزگرد ضمن اشاره به مدیرانی که بدون در نظر گرفتن شایستگی بر صندلی مدیریت نشانده می شوند، نبود تفکر و تدبیر لازم در مدیریتها برای برنامه ریزی جهت پرورش بازیکن در رده سنی پایه و تزریق آن به تیم بزرگسالان و سردرگمی در تصمیم گیری از جمله موارد تاثیرگذار در حرکت آسانسوری باشگاه های خوزستانی در سال های اخیر عنوان شد تا علی رغم هواداران زیادی که فوتبال در استان خوزستان دارد، نگرانی و انتقادات نیز نسبت به وضعیت تیم های فوتبالی در این استان روز به روز بیشتر شود.
ارتباط مدیران با دلالها تا سرمربیانی با دستیاران صفر کیلومتر
حسن سالمی پیشکسوت فوتبال خوزستان و مدرس فیفا در این میزگرد، عنوان کرد: صحبت های خود را با چند سوال شروع می کنم. انتخاب مدیران از کجا سرچشمه می گیرد؟ مدیران بر چه اساسی سرمربی انتخاب می کنند؟ مربیانی که یک بار مورد آزمون قرار گرفتهاند چرا مجددا در تیم های خوزستانی به کار گرفته می شوند؟ دستیاران و آنالیزورهای خوزستانی که مشخص است نمی توانند کمکی به سرمربیان کمک کنند بر چه اساسی انتخاب شده اند؟ چرا باید دلال ها برای مدیران و سرمربیان تیم های خوزستانی تیم ببندد؟ چرا وقتی پدر خانواده یعنی مدیرباشگاه نمی تواند از عهده رسیدگی به خانواده خود برآید به هر قیمتی باید باشد، در حالی که میداند آن خانواده با شکست مواجه میشود؟
می خواهم بدانم رزومه آقای رضاییان مدیرعامل فولاد چیست و حتی مدیران صنعت نفت آبادان و استقلال خوزستان با چه کارنامه ای مدیر این باشگاه ها شده اند. به نظر می آید این مدیران از تهران بر مسند کار قرار گرفته اند و بعد هم می بینید که چگونه تیم های خوزستانی با شکست مواجه شده اند و هواداران این تیم باید دعا کنند تا تیم هایشان فقط سقوط نکند. مدیرانی که به واسطه دلالها سرمربی انتخاب کرده و بعد هم تیم می بندند، خودشان هم در جذب بازیکن تلاش می کنند، بازیکنان خود را به کار بگیرند و بعد هم نتیجه اش می شود نتایج فعلی تیم های خوزستانی. زمانی که آقای دهکردی و مسعود رضاییان در باشگاه فولاد بر مسند مدیریت باشگاه بودند، رزومه آن ها کاملا مشخص بود و تیم هایشان قهرمان میشد و سهمیه آسیایی می گرفتند و حتی اگر قهرمان هم نمی شدند اما فولاد آن دوره ها جزو مدعیان کسب سهمیه بود. اکنون هم باید وضعیت فوتبال خوزستان از سوی پدر فوتبال خانواده یعنی رییس هیات فوتبال خوزستا کالبد شکافی می شود. می دانم هیات فوتبال حق دخل و تصرف در باشگاه های لیگ برتری ندارد اما در این مقطع همه باید پای کار بیاییم و گوشه ای از کار را به دست بگیریم تا بیش از این آبروی فوتبال خوزستان نرود. فوتبال خوزستان با تدبیر مدیران فعلی سه باشگاه لیگ برتری استان به قهقرا رفته است.
زمانی که ما انتقاد می کنیم هیچ قصد و غرضی در کار نیست و می خواهیم کمک کنیم. اگر به فلان سرمربی می گویم کمک شما صفر کیلومتر است به این معنی نیست که قصد تخریب داریم. یعنی گوشزد می کنیم در این عرصه حساس فوتبال، سرمربیان باید از دستیاران قوی کمک بگیرند تا در وضعیتی که تیمهایشان به بنبست میخورند، دستیاران آن ها با ارائه راهکارهای لازم تیم را از بحران خارج کنند، نه اینکه فقط روی نیمکت باشند. یکی از معضلات افت تیمهای خوزستانی نبود دستیاران قوی در کنار سرمربیان خوزستانی است. باید با تجربهها و سرد و گرم چشیدههای این فوتبال جزو اعضای کادر فنی تیمها باشند. زمانی که سرمربی از استرس، کنار زمین ناخنهای خود را میجود یعنی دستیاران او داشتهای نداشتهاند که در آن شرایط بحرانی به سرمربی کمک کنند و او تنها خودش باید به فکر چارهاندیشی باشد.
بستن تیمهای خوزستانی با رفاقتهایی که صورت گرفت از دیگر معضلات این فصل نمایندگان استان بود. چرا باید سرمربیان تیمهای خوزستانی دائماً با یک سری نفرات از تیمی به تیم دیگر جابجا شوند. همچنین از دیگر معضلات فوتبال خوزستان ارتباط مدیران باشگاهها با دلالان است. در حالی که اگر مدیر انتخاب شده برای فوتبال خوزستان از تجربه لازم برخوردار و اهل فن باشد، هیچ گاه دلالها را به باشگاه راه نمیدهد.
از دخالت سیاسیون تا بهای سنگین تصمیمات اشتباه مدیران
جعفر نگارش پیشکسوت فوتبال خوزستان در میزگرد پرتال پارسی با بیان اینکه معتقدم آنچه باعث شد سه تیم خوزستانی در ضعیفترین حالت ممکن خود باشند دخالت سیاسیون بوده است، اظهارکرد: وقتی نماینده مجلس در یک شهر ورزشی نیست ولی بعد برای تیم آن شهر تصمیم بگیرد و از قدرتش استفاده میکند و در انتخاب سرمربی و مدیرعامل باشگاه تصمیمگیری میکند، شرایط همینی میشود که اکنون شاهد آن هستیم.
درست است که بر وجود مدیران فوتبالی در باشگاهها تاکید میکنیم اما شاید یک مدیر ورزشی نباشد ولی با توجه به قدرت در تصمیمگیری و قوی بودن او در مدیریت اقداماتی انجام میدهد که آن باشگاه با معضل مواجه نمیشود. متأسفانه در باشگاههای خوزستانی شاهد چنین مدیریتهایی نبودهایم و مدیران باشگاههایمان که خود میدانند از شرایط لازم برخوردار نیستند، حداقل باید تلاش میکردند از مشاوران ورزشی قوی بهرهمند شوند تا این گونه تیمهای خوزستانی با چالش و خطر سقوط مواجه نشوند. چرا باید جایگاه تیمهای خوزستانی پایین جدول باشد؟
از دیگر دلایل ناکامی این فصل سه نماینده خوزستان در لیگ برتر این است که مدیران باشگاهها با سرمربیان قرارداد میبندند بدون آنکه از سرمربی بپرسند تصمیم شما برای این تیم چیست؟ و همین یک معضل بزرگ است. چرا با بودجهای که صنعت نفت آبادان و فولاد خوزستان دارند باید این قدر در لیگ بیست و سوم شاهد بیثباتی این تیمها باشیم. صنعت نفت آبادان و فولاد در این فصل چندین بار در رأس کادر فنی تیمهایشان دچار تغییرات پی در پی همراه با تصمیمهای اشتباه شدند و همینها در افت تیمها تأثیرگذار بود. تیمهای خوزستان در حال پرداخت بهای سنگینی در پی همین تصمیمات اشتباه هستند.
همچنین رانتبازیها در تیمهای خوزستانی بسیار مشاهده میشود. نمونه آن آوردن بازیکنانی بود که عمر فوتبالیشان تمام شده بود. در باشگاه صنعت نفت آبادان سه بازیکن عراقی جذب شد و میخواهم بدانم کدام آنها خوب بود؟ در حالی که میلیاردها پول بابت جذب این بازیکنان هزینه شد. حتی بازیکن شهرستانیای جذب شد که بیش از ۲ میلیارد تومان برای آن هزینه شد و میخواهم بدانم معیار انتخاب این نفرات چه بود و اکنون چه کسی باید جوابگو باشد؟ چرا باید سرمربیان تیمهای خوزستانی دائماً در حال تغییر باشند؟ ربیعی در ذوب آهن اصفهان دو بار استعفا داد اما مدیریت باشگاه نپذیرفت و نتیجه این بود که با پشتکار برای موفقیت ذوب آهن ادامه داد. مدیریت باشگاه صنعت نفت به هیچ عنوان نباید با استعفای عبدالله ویسی موافقت میکرد زیرا او خودش تیم را بسته بود و باید تا پایان فصل به کار خود ادامه میداد. در فولاد هم به همین صورت و چرا باید بعد از قطع همکاری با منصوریان، مارتینسی جذب شود که رزومهای نداشت و در طول دو فصل در هیچ تیمی کار نکرده بود؟ چرا بعد از انتخاب آلنعمه مدیریت باشگاه روی انتخاب خود نماند و هدایت تیم به عبدالله ویسی سپرده شد؟ میخواهم بدانم او اکنون چه تغییری در فولاد ایجاد کرده است؟ آقای ویسی دوست من است اما چرا باید در طول یک فصل دو تیم عوض کند؟ حتی اینکه همین سرمربی در طول یک فصل سه بار کارت قرمز بگیرد و محروم شود نیز بسیار زشت است. همین حاشیهها از نظر روحی روانی روی تیمهای خوزستانی تأثیر گذاشت تا اکنون در چنین شرایط به سر ببرد.
از منافع اعضای هیات مدیره تا نبود کمیته فنی
فریدون حردانی پیشکسوت فوتبال و مدرس فیفا در میزگرد پرتال پارسی، گفت: بیش از یک دهه در باشگاه فولاد فعالیت داشتم و تعصب خاصی نسبت به این تیم دارم. مثالی وجود دارد که میگوید اگر شما را از در بیرون انداختند باید از پنجره وارد شوید و من هم دوست داشتم تجربیاتم را در اختیار این باشگاه قرار دهم اما باید چکار میکردم که خود آن ها هم بخواهند کمکشان کنم. من در باشگاه لورکوزن آموزش دیدم. در آن مقطع این باشگاه به دنبال استعداد در تمام نقاط دنیا بود و از بهترین آنالیزورها برای استعدادیابی استفاده میکردند. همین باشگاه وقتی به دورهای رسید که باید تیمش قهرمان میشد، تلاش کرد از یک مدیر فنی مثل رودی فولر استفاده کند. مربی که وقتی در مورد آینده صحبت میکرد هنوز نکات او برای ما راهگشا است. در مقطعی ما به این نتیجه رسیدیم که فولاد تهی از مسائل فنی است. گفته میشود سیاسیون در تیمهای ما دخالت میکنند و نتیجه آن ضعیف شدن تیمهای استان است اما اگر مدیریت باشگاه قوی باشد میتواند اجازه چنین کاری را به سیاسیون ندهد. پیش از این شاهد مدیران مستقلی چون دهکردی، باقریان و مسعود رضائیان در رأس مدیریت باشگاه فولاد بودیم، مدیرانی که به کسی اجازه دخالت نمیدادند اما اکنون شاهد چنین موضوعی نیستیم و وقتی مدیری به خود اجازه میدهد با فردی مثل من که در باشگاههای آژاکس، لیورپول و آرسنال آموزش دیدهام، درباره ساختار آکادمی صحبت میکند، چه باید گفت. در آن جلسه صحبت های مدیران وقت باشگاه فولاد به صورتی بود که در همان جلسه وقتی نوبت صحبت به من رسید از آنها خواستم به من اجازه دهند جلسه را ترک کنم زیرا نمیتوانستم اجازه دهم مدیری که تخصصش چیز دیگری است در مورد ساختار آکادمی با من که در این زمینه تجربیات زیادی با حضور در باشگاههای بزرگ خارجی به دست آوردهام، این گونه صحبت کند. میخواهم بگویم همین دخالتهای مدیران در تیمهای خوزستانی و بخشهای پایه تیشه به ریشه فوتبال خوزستان زده است.
وقتی در هیات مدیره باشگاهها یکسری ضعفها و منافع افراد وجود دارد هیچ وقت نمیشود آن باشگاه را هدایت کرد. باشگاههای ما نیاز به کمیته فنی دارند تا در انتخاب سرمربی و گروه او، دقت لازم را داشته باشند. اما در باشگاههای خوزستانی این کمیته وجود ندارد و اگر نیازی به این کمیته نیست، پس چرا تیمهای بزرگ دنیا کمیته فنی دارند؟ البته گویا فقط تیمهای خوزستانی اعتقادی به این کمیته ندارند. در یکی از تیمهای خوزستانی سرمربی انتخاب شد که از خود بازیکنان شنیدم زمانی که به اردو رفته بودند، تمرین نمیکردند و در واقع در تفریح بودند و واقعا برای من جای تعجب داشت. همان ابتدای فصل وقتی میدیدم تیمهای خوزستانی با جذب چه بازیکنانی آماده حضور در لیگ میشوند میدانستم چه فاجعهای رقم خواهد خورد. به طور کلی تصمیمگیرندگان باشگاههای خوزستانی در خود این استان نیستند و در تهران برای تیمها تصمیمگیری میشود و این علاوه بر اینکه باعث تأسف بوده، به این تیمها ضربه زده است.
من در جلسه ای از آقای نکونام حمایت کردم که به جا هم بود. در همان جلسه از او دلیل استفاده نکردن از آکادمی را جویا شدم که دلیل قانع کننده ای عنوان کرد زیرا در آن مقطع پیچ و مهره به هم نمی خورد. جواد نکونام سه سال در خوزستان بود و سه موفقیت برای ما به ارمغان آورد. فولاد در سوپر جام و جام حذفی قهرمان شد و دو بار نیز مجوز حضور در باشگاههای آسیا را به دست آورد. اگر همچنان اعتبار فولاد باقی مانده است از دوران حضور نکونام است. به نکونام می گویند چرا دفاعی بازی می کنی، درحالی که او از داشته های خود بهترین استفاده را می کند. مانند کاری که اکنون در استقلال انجام می دهد. در آن دوران که او سرمربی فولاد بود، تحت هر شرایطی او را مورد هجمه قرار دادند. بله من هم فولاد را با فوتبال رو به جلو می پسندم اما فوتبالی که هجومی باشد اما امتیازی در بر نداشته باشد چه فایدهای دارد؟ نکونام یک مربی با برنامه و با تفکر است.
از نبود مغزهای فوتبالی تا نبود هدفگذاری در سه باشگاه لیگ برتری خوزستان
محمدعلی چابک از پیشکسوتان و کارشناسانان فوتبال خوزستان در میزگرد پرتال پارسی با تاکید بر این که باید نگاه کنیم تیمهای خوزستانی در ابتدای فصل به چه شکلی بسته شدند، گفت: وقتی تفکرات آماتوری در فوتبال کشور وجود دارد، همین تفکر در فوتبال خوزستان نیز وجود دارد. معتقدم عدم حضور مغزهای فوتبالی در جلسات باشگاهها و نبود کمیته فنی و نیز مشاوران ورزشی قوی در کنار مدیران باشگاهها در این فصل، تیمهای خوزستانی را دچار چالش کرده است، به صورتی که اکنون سه تیم قعرنشین هستند. میخواهم بدانم ابتدای فصل هدفگذاری باشگاهها چه چیزی بود و اصلاً هدفگذاری باشگاهها با چه شاخصههایی انجام شد و چه کسانی تعیین کننده هدفگذاری باشگاهها بودند. به نظر من در تک تک این موارد باشگاههای ما با مشکل مواجه بوده و هستند. سلاح مخفی مربیان مدرن در فوتبال جهان، تفسیر، تحلیل و استخراج دادهها است. وقتی میگوییم کمیته فنی باشد یعنی این کمیته باید از مغزهای فوتبالی تشکیل شده باشد تا به مربیان در تفسیر، تحلیل و استخراج دادهها کمک کنند تا اکنون شاهد این اتفاقات تلخ در فوتبال خوزستان نباشیم.
ضمن این که تا وقتی از بیرون برای فوتبال خوزستان و تیم های آن تصمیم میگیرند این همان تفکرات آماتوری است. به نظرم مسئولان سیاسی و ورزشی استان خوزستان باید باشگاههای خوزستانی را مجاب به تشکیل کمیته فنی کنند.
لیگ برتریهای خوزستان بدون فلسفه باشگاهداری
همچنین در بخش دیگر از این میزگرد، سالمی پیشکسوت فوتبال به نبود فلسفه باشگاهداری در سه باشگاه لیگ برتری خوزستان اشاره کرد و گفت: چنین باشگاه هایی به هیچ وجه نمیتوانند موفق باشند. بارها گفتهام آکادمی فولاد بر چه اساسی تشکیل شده است؟ آکادمی که در طی ۱۵ سال هنوز نتوانسته یک دروازهبان پرورش دهد و این باشگاه مجبور است برای تیم بزرگسالان خود یک گلر خارجی جذب کند و گلر دوم آنها هم شهاب گردان ۴۰ ساله باشد، یعنی فلسفهای در این باشگاه وجود ندارد. فلسفه باشگاه آژاکس آمستردام در مقطعی این بود که بازیکن تربیت کند و بفروشند و قهرمانی نمیخواستند اما فلسفه باشگاههای خوزستانی و سرمربیان این تیمها نامشخص است. برخی مربیان به هر قیمتی میخواهند فقط باشند. در حالی که حفظ شخصیت مربیگری اهمیت زیادی دارد. خیلی بد است که پس از این همه سابقه در فوتبال خوزستان باید اشاره کنیم که باشگاههای ما در استان خوزستان فلسفه باشگاهداری ندارند. با این وضعیت گویا باشگاههای خوزستانی پول خود را به آب ریخته اند.
در شرایط فعلی حتی شاید دو تیم خوزستانی سقوط کنند. معتقدم تیم های خوزستانی خودشان باید تکلیف خودشان را مشخص کنند. در این شرایط حساس حضور هواداران، پیشکسوتان و مسئولان خیلی مهم است و امیدوارم چه تیم های خوزستانی در لیگ بمانند و چه سقوط کنند، از همین الان این تیمها به فکر فصل آینده باشند و دست دلال ها را کوتاه کنند. ضمن این که تشکیل کمیته فنی در این باشگاهها تشکیل شده و اقدام به انتخاب سرمربی و بازیکنان کنند.
بیثباتی در نفت آبادان با بیکفایتی در مدیریتها
نگارش از پیشکسوتان فوتبال آبادان نیز با بیان این که روزی در خوزستان با غیرت و تعصب فوتبال بازی می کردیم و امروز هم که در جایگاه پیشکسوت صحبت می کنیم با شرف و وجدان صحبت می کنیم و غرض ورزی در کار نیست، عنوان کرد: صنعت نفت آبادان از دهه ۵۰ قدمت دارد و در سال های جنگ نیز مرحوم سالیا تیم نفت را با بدبختی نگه داشت. در این سال ها که نفت بی ثباتی را تجربه کرده است به خاطر بی کفایتی مدیران باشگاه است. اگر یک باشگاه مدیری با تفکرات قوی داشته باشد هیچ وقت دچار چنین روزی نمی شود. میخواهم بدانم مدیر فعلی صنعت نفت آبادان چه رزومه ای دارد؟ جز این که سیاسیون در این انتخاب تاثیر داشتند. بارها از او خواستم جوابگوی مردم آبادان باشد اما نپذیرفت. باشگاه صنعت نفت دیواری به دور خود کشیده است و اجازه ورود به هیچ کسی را نمی دهند و تا انتقادی هم می شود گله مند می شوند، در حالی که باید از این انتقادها استفاده کنند. به مدیران میگوییم چرا مسئولیت را پذیرفتید و می گویند به ما تکلیف شد و فقط با گفتن این جمله عملکرد ضعیف خود را توجیه می کنند.
به نظرم اگر قرار باشد تیم های خوزستانی در لیگ برتر باشند و بازهم وضعیت آن ها به همین صورت باشد، بهتر است امسال سقوط کنند. البته حمایت در این مقطع، خیلی مهم است و از همه هواداران سه تیم خوزستانی می خواهند در این شرایط حساس واقعا حمایت کنند. ضمن این که از کمالوند می خواهم به آقای برزگری در کار فنی بیشتر بها دهد، زیرا آقای برزگری می تواند در این مقطع حساس کمک کند و نباید این استعداد را از او بگیرد. برزگری در فوتبال جهان کار کرده و کار فنی او در سطح بالایی است. ضمن این که از کمالوند می خواهم تمرکز بیشتری به بازیکنان خود تزریق کند. امیدوارم پورموسوی هم در استقلال خوزستان و ویسی هم در فولاد با تمرکز بیشتر کار کنند و به بازیکنان خود امیدواری دهند. هواداران هم فقط باید حمایت کنند تا در پایان لیگ، زانوی غم بغل نکنیم یا کارمان برای بقا به اما و اگر کشیده نشود. امیدوارم وضعیت فعلی سه تیم خوزستانی برای مدیران این باشگاه ها درس عبرت شود. ذلت است که هر فصل باید برای ماندن تیمهای استان جشن بگیریم. سال گذشته که می دیدم مردم برای بقای تیم نفت خوشحالند، درد کشیدم و اشک ریختم. آقای سالیا، برمکی و … کجا هستید؟
نکته مهمی هم که باید به آن اشاره کنم، این است که یکی از معضلات تیم های خوزستانی بی توجهی مربیان به استفاده و مشورت با پیشکسوتان و صاحب نظران فوتبال خوزستان بود. این مربیان وقتی در شرایط بحرانی قرار گرفتند نیز بازهم چشم خود را با غرور روی این مهم بستنند.
رفیقبازی اولویت باشگاههای خوزستانی
در ادامه این میزگرد چابک پیشکسوت فوتبال خاطرنشان کرد: مدیران باشگاه های استان خوزستان فاقد برنامه، استراتژی و الگوهای نزدیک به استاندارد لیگ برتر هستند، موضوعی که ضربه مهلکی به این سه تیم در فصل جاری زد. ضمن این که رفیق بازیها در باشگاههای خوزستانی بر داشتن الگو و برنامه اولویت داشته است. در واقع نقش اول ناکامی سه تیم لیگ برتری به نام مدیریت باشگاه ها است و در ادامه نیز سرمربیان و مربیانی انتخاب شدند که استراتژی آن ها بر مبنای رفاقت بین خودشان بود و همینها فوتبال خوزستان را بیمار کرده است. حتی به نظرم دستیاران این سرمربیان نمیتوانند یک بازی را تحلیل کنند. در خوزستان صاحب استعداد هستیم اما نمیتوانیم نخبهپروری کنیم زیرا متخصص این کار در سیستم باشگاهها و تیمها وجود ندارد.
تیمهای خوزستانی میتوانند از زمین بلند شوند
در ادامه این میزگرد حردانی مدرس فیفا، اظهارکرد: هنر نیست که تیمهای پایه فولاد قهرمان شوند و هنر این است که تعدادی از بازیکنان پایه به تیم بزرگسالان تزریق شوند. در باشگاه فولاد در و تخته به هم نمی خورد و چرا باید این گونه باشد، چرا در فولاد سازندگی نیست و بعد باید بازیکنان بیکیفیت وارد این باشگاه شوند که نتیجه بشود شرایط فعلی که تیم در قعر جدول است. فولاد خوزستان در کشورهایی چون عمان جایگاه دارد و قطر و عربستان هم می دانند فولاد چه جایگاهی دارد و همین باعث می شود قطریها، حزباوی را جذب کند. فولاد در این سال ها باید به توسعه و پرورش استعدادهای خود می پرداخت ولی این مهم انجام نشده است. متاسفانه شرایط تیم های خوزستانی سخت شده است و هفتههای پایانی به صورتی است که تیمهای خوزستانی باید دست به هر کاری بزنند تا غرق نشوند. هرچند سقوط یکی از تیمهای خوزستانی به نوعی قطعی است. البته اگر تیمهای خوزستانی بخواهند میتوانند از زمین بلند شوند. به نظر من باتوجه به نوع بازی استقلال خوزستان، شانس این تیم حتی از دو تیم دیگر استان برای ماندن بیشتر است. همچنین تیمهای استان خوزستان در این مقطع نیاز به کمک همه جانبه دارند اما اکنون همیت لازم در مسئولان استان برای کمک وجود ندارد.
انتهای پیام