چرا تئاتر باید تحریم شود؟!

محمدرضا مالکی که این روزها نمایش «لانگ شات» را روی صحنه می‌برد، اجرای تئاتر در این شرایط را مانند مبارزه لشکری تک‌نفره می‌داند.

دریچه ای به بی رحمی های سینما

این بازیگر و کارگردان تئاتر که دو سال پیش نمایش «لانگ شات» را اجرا و حالا آن را بازتولید کرده است، در گفتگو با پرتال پارسی توضیحاتی درباره ویژگی‌های این اثر نمایشی که درباره پشت صحنه سینما و هنروران آن است، ارایه می‌دهد و تاکید می‌کند که حالا بهترین دوره برای تمرین دموکراسی است.

او که به تازگی با بازی در دو سریال «پوست شیر» و «مترجم» در شبکه نمایش خانگی حضور داشته، معتقد است که بازی در این دو سریال، دنبال‌کنندگان (فالوورهای) صفحه شخصی‌اش را چند برابر کرده اما تاثیر چندانی بر افزایش تماشاگران تئاترش ندارد.

نمایش «لانگ‌شات» درباره زندگی رضا مژده، یکی از هنروران سینماست که تصمیم دارد برای یک دفتر سینمایی که فراخوان بازیگری داده، ویدیویی بفرستد.

مالکی در آغاز درباره نشان دادن بخشی از بی‌رحمی‌های فضای هنری در دل این نمایش توضیح داد: وجود بی‌رحمی در فضای کار، واقعیتی است که فقط هم مختص فضای هنری نیست. در تمام حرفه‌ها، بی‌رحمی‌هایی هم وجود دارد ولی در فضای هنری این بی‌رحمی‌ها بیشتر به چشم می‌آید زیرا جامعه هنری بیش از مشاغل دیگر رصد می‌شود و تمرکز جامعه بر این قشر بیشتر است.

این کارگردان که مدت‌ها دغدغه پرداختن به دنیای هنروران سینما و مسائل پشت پرده این هنر را داشته است، اضافه کرد: به نوبه خودم دوست داشتم به طریقی تلخی‌ها و مشکلات پشت صحنه سینما و هنروران آن را نشان دهم چون موضوعی است که شاید بسیاری از افراد به آن آگاه نباشند زیرا ما معمولا ویترینی زیبا از سینما می‌سازیم و اتفاقات پشت صحنه آن را نشان نمی‌دهیم. هرچند برای هنروران و در فضای پشت صحنه شیرینی‌هایی هم وجود دارد ولی میزان تلخی‌های آن به مراتب بیشتر است.

مالکی با اشاره به اینکه به جز بازیگری، پشت صحنه سینما هم فعالیت داشته است، ادامه داد: همیشه به هنرورانی فکر می‌کنم که بعضی از آنان واقعا دغدغه مالی هم ندارند و همه عشق‌شان این است که دیده شوند. به همین دلیل این نمایش ادای دینی است به عاشقان سینما که البته کمی دامنه آن را گسترش داده‌ام و به جز هنروران به کسانی که نقش‌های درجه سه و چهار را هم بازی می‌کنند، توجه داشته‌ام. شاید بعضی از آنان در قیاس با ستارگان سینما توانمندتر هم باشند ولی فرصتی برای بروز توانایی خود نداشته‌اند. به همین دلیل کارکتر نمایش ما خطاب به دوست دوران کودکی‌اش که حالا کارگردان مشهوری شده می‌گوید: من بد نبودم، بلد نبودم!

او در پاسخ به این پرسش که در یک اثر هنری تا چه حد این امکان وجود دارد که بتوان مناسبات غیر حرفه‌ای جاری در سینما را نشان داد، توضیح داد: امکان زیادی وجود دارد ولی شخصا معتقدم خارج از بحث سانسور، وقتی چیزی را پنهان می‌کنی و بخشی از آن را نشان می‌دهی، تماشاگر کنجکاو می‌شود و شروع به تفکر و کشف می‌کند. این کشف تماشاگر برایم بسیار جذاب است. به عنوان نمونه پخش تصاویری از فرو ریختن ساختمان پلاسکو در همین نمایش، واکنش‌های متفاوتی را از سوی تماشاگران در بر دارد که همین موضوع برایم جالب توجه است. به همین دلیل در کار اشاره‌های بسیار ریزی داریم که خیلی پنهانی است و هر تماشاگری درک و دریافت خود را از آن دارد.

او با بیان اینکه تلاش کرده در نمایشش بین لحظات تلخ و شیرین کار تعادل برقرار کند، درباره تلخی‌هایی که در این نمایش مطرح شده، توضیح داد: زمانی از استاد شجریان پرسیدند چرا موسیقی سنتی ما این چنین غمگین است و ایشان پاسخ داد «لطفا تاریخ کشورمان را بخوانید!» که پاسخی است کاملا درست چراکه کشور ما چهارراه حوادث است و به هر حال، تاریخ و تجربه‌های اجتماعی ما بر هنرمان هم اثر می‌گذارد.

دریچه ای به بی رحمی های سینما

مالکی که این نمایش را در قالب تک‌گویی روی صحنه برده است، درباره دشواری‌های کار در این شیوه نمایشی نیز گفت: اولین بار است که تک‌گویی (مونولوگ) کار کرده‌ام. واقعا برایم ترسناک بود ولی این ریسک را انجام دادم. متن این نمایش را با همکاری جواد خورشا و برای خودم و با توجه به توانایی‌های شخصی‌ام نوشته‌ام چون همان ‌گونه که گفتم، مساله هنروران، دغدغه شخصی خودم بود. البته اجرای تک‌گویی اَشکال گوناگونی دارد ولی در هر حال سخت است. من هم برای طرح دغدغه‌هایم به این ایده رسیدم که شخصیت نمایش ما که هنروری است که می‌خواهد فیلمی برای یک دفتر سینمایی بفرستد و اتفاقا کارگردانی که فراخوان بازیگری داده، دوست دوران کودکی اوست که حالا کارگردان شناخته‌شده‌ای است.

او که در این نمایش ارجاعات متعددی به بخش مهمی از فیلم‌های سینمایی دارد، در پاسخ به این نکته که نسل جدید ممکن است بخشی از این آثار را ندیده باشند و ارتباط آنان با کار چگونه خواهد بود، توضیح داد: بله این احتمال وجود دارد ولی در هر حال شما نمی‌توانید همه طیف‌ها را در نظر بگیرید. ایده این کار طوری نوشته شده که ارجاعات به فیلم‌های سینمایی تنها در حد بازسازی آنها نباشد زیرا چنین چیزی هیچ جذابیتی ندارد و بیشتر به استنداپ کمدی تبدیل می‌شود. به همین دلیل با وصل کردن همه این ارجاعات سینمایی به زندگی کارکتر داستان، جذابیت کار بیشتر می‌شود. بدین ترتیب تمام فیلم‌هایی که به آن ارجاع داده می‌شود. این را هم بگویم که در کنار موضوع هنروران، علاقه‌مند بودم به نوعی فاجعه فرو ریختن ساختمان پلاسکو را هم یادآوری کنم که در بستر این نمایش، چنین کردم. به هر حال ممکن است نسل جدید بعضی از این فیلم‌ها را ندیده باشد ولی شاید درباره آنها کنجکاو شود.

دریچه ای به بی رحمی های سینما

مالکی که در سریال «پوست شیر» در نقش «صمد» بازی کرده است، درباره تاثیر همزمانی اجرای نمایشش با اکران این مجموعه که مورد توجه تماشاگران قرار گرفته، گفت: پاسخ به این پرسش چندان ساده نیست چون بعد از بازی‌ام در دو سریال «پوست شیر» و «مترجم» ناگهان تعداد دنبال‌کننده‌های صفحه شخصی‌ام چند برابر شد ولی فکر می‌کنید چند درصد آنان به تماشای تئاترم بیایند. نهایتا به اندازه 5 تا 6 تماشاگر زیرا بعضی افراد فقط در فضای مجازی، دنبال‌کننده هستند و در فضای واقعی شاید چندان پیگیر کارهایِ آن فردِ بخصوص نباشند. پخش یک سریال پر مخاطب زمانی می‌تواند بر استقبال تماشاگران یک تئاتر تاثرگذار باشد که نقش اول یا ستاره آن کار، همزمان با پخش آن سریال، تئاتری هم روی صحنه داشته باشد چون تجربه نشان داده بخشی از تماشاگران برای دیدن این بازیگر می‌آیند و نه الزاما برای تماشای کار او. البته من چنین چیزی را دوست ندارم و دلم می‌خواهد تماشاگر برای دیدن کارم بیاید. تنها عاملی که می‌تواند تماشاگر را به سالن تئاتر بکشاند، خود مخاطب است که اگر کار را دوست داشته باشد، شاید حتی به صورت خودجوش برای آن تبلیغ هم بکند. 

این کارگردان در ادامه درباره وضعیت تبلیغات نمایشش با ابراز تاسف از محدودیت‌های فضای مجازی گفت: مشکلات بسیاری داریم زیرا بهترین فضای تبلیغ تئاتر، اینستاگرام است که حالا فیلتر شده و گاهی هیچ یک از فیلترشکن‌هایم کار نمی‌کند. به طوری که عکاس کار حتی نمی‌تواند دو نمونه از عکس‌های نمایش را به من برساند. در این شرایط وضعیت‌مان مانند لشکری تک‌نفره است. یک کارگردان از یک سو باید حواسش به اعضای گروه باشد که انرژی‌شان افت نکند و از سوی دیگر به فکر تماشاگر است و اینکه در این شرایط اقتصادی چگونه می‌تواند از نمایش‌های روی صحنه حمایت کند. به هر روی این نمایش هرچند بازتولید است، هزینه‌های بازتولید آن در قیاس با هزینه تولید اولیه‌اش که دو سال پیش روی صحنه رفت، افزایش چشمگیری داشته و همه اینها به دلیل افزایش نرخ تورم است.

دریچه ای به بی رحمی های سینما

مالکی درباره اجرای دوباره این نمایش در شرایط دشوار کنونی توضیح داد: دو سال پیش این نمایش را اجرا کردم و لذتش را هم بردم ولی در این چند وقت اخیر بارها تکرار کرده‌ام که برای کار تئاتر، احساس ضرورت کردم. در تمام این سال‌ها نه به جایی وصل بوده‌ام و نه خوشایند کسی را گفته‌ام چون این کارها هیچ جاذبه‌ای برایم ندارد ولی وقتی دیدم تئاتر دارد به دست افرادی نااهل می‌افتد، حس کردم که باید آمد و کار کرد. بعضی دوستان از لزوم تحریم می‌گویند ولی نمی‌فهمم در این شرایط که شبکه نمایش خانگی و سینما فعال و همه وجوه زندگی در جریان است، چرا فقط باید تئاتر را تحریم کنیم؟! اگر مساله سانسور است که همیشه بوده ولی هنرمند همیشه یک گام جلوتر از سانسور است. ضمن اینکه ذات تئاتر، نقد است و همیشه نیرویی هست که اتفاقا نقد را برنمی‌تابد. حالا ما می‌خواهیم چه کنیم، همین یک خانه‌مان را هم رها کنیم؟ بزرگان و پیشینیان ما در سخت‌ترین شرایط تئاتر را زنده نگه داشته‌اند. فراموش نکنیم کشور ما  به دلیل جغرافیای خاصش همیشه دچار مساله بوده ولی هنری مانند تئاتر در تمام مقاطع به زیست خود ادامه داده و بعد از این همه سال زحمت و ایستادگی که این هنر به ما رسیده، چگونه می‌توانیم خودمان آن را تعطیل کنیم.   

مالکی ادامه داد: شرایط ایده‌آل هرگز ایجاد نمی‌شود و همیشه موانعی وجود دارد. با این حال هنر این نیست در مقاطعی که وضعیت به نسبت بهتر بوده، کار کنیم و در روزهای سخت، فضا را خالی کنیم چراکه برای کار کردن باید جنگید. البته جنگ نه به معنای اینکه یقه یکدیگر را بدریم بلکه به معنای اینکه با یکدیگر تعامل کنیم. زور ما نمی‌رسد که یکسری تغییرات اساسی را ایجاد کنیم ولی در تعامل با یکدیگر می‌توانیم مطالبات خود را اعمال کنیم. با کناره‌گیری همچنین سبب می‌شویم کسانی وارد گود شوند که شایستگی لازم را ندارند. اگر خودمان دو دستی تئاتر را به این افراد تقدیم کنیم، فردا چگونه می‌توانیم دوباره آن را پس بگیریم؟!

دریچه ای به بی رحمی های سینما

او با اشاره به هزینه‌های بالای اجرای یک نمایش در شرایط فعلی افزود: ممکن است برخی فکر کنند چون کاری روی صحنه دارم و دنبال پول هستم، این سخنان را می‌گویم در حالیکه برای بازتولید این نمایش از جیب خودم هزینه کرده‌ام بدون اینکه وضعیت فروش بلیت بخصوص با این محدودیت‌های تبلیغاتی معلوم باشد. تنها عاملی که سبب شد در این وضعیت دشوار کار کنم، احساس نیاز بود. همچنانکه همیشه گفته‌ام کار تئاتر مانند شهادت است، باید مجنون باشی!

مالکی با ابزار تاسف از بعضی پیش‌داوری‌ها افزود: گاهی دیگران ما را بر اساس تیتر گفت‌وگوهایمان داوری می‌کنند بدون اینکه متن کامل حرف‌ها را خوانده باشند. در حال حاضر بعضی همکاران، به تحریم معتقدند و برخی دیگر نه. ما می‌توانیم پیشنهادهای یکدیگر را بشنویم و آن را بپذیریم یا نپذیریم. اگر خواهان دموکراسی هستیم، این یکی از راه‌هایی است که می‌توان دموکراسی را تمرین کرد. خوب نیست به اسم مبارزه با دیکتاتورِ درون که حالا خیلی هم مُد و مرسوم شده، به یکدیگر بتازیم. اگر خواهان تغییری در وضعیت‌مان هستیم، باید راه‌هایی منطقی را بیابیم که با کمترین آسیب و هزینه، همراه باشد.

به گزارش پرتال پارسی، نمایش «لانگ شات» به نویسندگی و کارگردانی محمدرضا مالکی و بازنویسی متن جواد خورشا از بیست و هفتم فروردین در تالار سایه مجموعه تئاتر شهر اجرای خود را آغاز کرده و هر روز ساعت ۲۰ به صحنه می‌رود. در این مونولوگ نمایشی محمدرضا مالکی ایفای نقش می‌کند.

عکس‌هایی که همراه این گفتگو منتشر شده، از پرتو جغتایی است.

دریچه ای به بی رحمی های سینما

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا