صهیونیست‌ها در کدام مسیر؟ – پرتال پارسی

صهیونیست‌ها در کدام مسیر؟ - ایسنا

عملیات طوفان‌الاقصی و در ادامه آن واکنش‌های رژیم صهیونیستی با صرف هزینه‌های بالا و ناتوانی در دستیابی به اهداف اعلامی، نشان می‌دهد این رژیم، دیگر قادر به تحمیل اراده خود به مقاومت از طریق اعمال زور نیست. کشورهای منطقه‌ای حامی و هم‌سو با رژیم کودک‌کش صهیونیستی نیز به علت افول قدرت آمریکا و قدرت‌یابی گروه‌های مقاومت مردم پایه در منطقه، دچار ضعف شدید قدرت شده، قادر به پشتیبانی از صهیونیست‌ها نخواهند بود.

به گزارش پرتال پارسی، هفته نامه صبح صادق نوشت: مجاهد برجسته جبهه مقاومت «اسماعیل هنیه» در تهران، طی یک اقدام تروریستی از سوی صهیونیست‌ها به شهادت رسید. این اقدام تروریستی ابعاد و زوایای گوناگونی داشته و درباره هر یک از ابعاد و زوایای آن، گفتنی‌های فراوانی وجود دارد؛ اما در این نوشتار کوتاه، پرسش اصلی آن است که صهیونیست‌ها با این نوع اقدامات تروریستی، در کدامین مسیر جلو می‌روند؟ آیا صهیونیست‌ها طی ده ماه گذشته، با مجموعه‌ای از اقدامات در واکنش به عملیات طوفان‌الاقصی، در مسیر قدرت‌یابی و حل مشکلات خود در حوزه‌های گوناگون در راستای  غلبه بر مقاومت و نابودی حماس پیش رفته‌اند یا هر روز بر مشکلات خود در عرصه‌های داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی افزوده‌اند؟ واقعیت‌های میدانی با گذشت بیش از سیصد روز از عملیات طوفان‌الاقصی، نشان می‌دهد شرایط در ده ماه گذشته با توجه به مجموعه اتفاق‌های رخ داده، آن چنان تغییر کرده و روندها و وضعیت‌های جدیدی را پدید آورده است که هیچ قدرت و نیرویی قادر به ایجاد تغییر در این شرایط و روندها نیست.

بسیاری از اقدامات رژیم صهیونیستی در این مدت از قبیل جنایت‌های وحشیانه با بمباران‌های  مستمر و پر حجم غزه و ترور فرماندهان برجسته جبهه مقاومت، با هدف ایجاد تغییر در شرایط و روندها بوده، اما ناخواسته و بر اساس سنت‌های الهی، این روندها را تثبیت و بر سرعت و بعضاً شتاب آن افزوده‌اند.

با نگاهی عالمانه و واقع‌بینانه به صحنه و تمامی متغیرهای آن، می‌توان گفت، در رویارویی میان جبهه مقاومت و جبهه صهیونیستی و حامیانش، دو روند شکل گرفته است که این روندها در مسیر بی بازگشت و تغییرناپذیر ادامه دارند. روند اول، روند قدرت‌یابی پر شتاب جبهه مقاومت از جهات گوناگون است. قدرت و توانایی‌های جبهه مقاومت در حال حاضر، با قدرت این جبهه در مقطع قبل از عملیات طوفان‌الاقصی، از نظر کمی و کیفی بسیار متفاوت و بیشتر شده است. انسجام، وحدت، همدلی و هم‌افزایی در درون محور مقاومت، تمامی زمینه‌های لازم برای عملیات مرکب علیه رژیم صهیونیستی را در صورت لزوم، فراهم کرده است. اکنون مقاومت در سرزمین اشغال شده فلسطین، فراتر از یک جریان و گروه، مردم پایه شده و به مثابه یک فرهنگ پویا، پیشرو و اثربخش عمل می‌کند. دو مؤلفه اصلی «ایمان» و «امید» در فرهنگ مقاومت فلسطینی، عملیات طوفان‌الاقصی را به عنوان یک ضرورت برای رهایی قدس شریف و آزادی سرزمین فلسطین از بحر تا نهر از چنگال اشغالگران صهیونیستی رقم زد. شهیدالقدس اسماعیل هنیه حافظ کل قرآن بود و از  هزار و دویست نفر رزمنده حماس که با عبور از موانع به عمق سی تا چهل کیلومتری سرزمین اشغالی در عملیات طوفان‌الاقصی نفوذ کردند، هفتصد نفرشان حافظ کل قرآن بودند و این مهم، عمق ایمان و امید رزمندگان مردم پایه در جبهه مقاومت فلسطینی را نشان می‌دهد. مردم غزه با همین ایمان و امید کم نظیر در تاریخ بشر، در سخت‌ترین شرایط به مقاومت ستودنی و تحسین برانگیز دست زده‌اند. بر اساس سنت الهی، این ایمان و امید فرجامی جز پیروزی نخواهد داشت؛ اما آنچه مقاومت فلسطینی‌ها را در سرزمین‌های اشغالی برای رسیدن به پیروزی بیش از هر زمان دیگری امیدوارتر کرده، حمایت بی نظیر اضلاع مقاومت در منطقه از آرمان فلسطین و ورود میدانی آنها در حمایت نظامی از مردم غزه است. حزب‌الله لبنان، انصارالله یمن، گروه‌های مقاومت عراقی و دیگر مجموعه‌های شناخته شده و بعضاً ناشناخته در جبهه مقاومت، امروز به صورت اعتقادی و بر اساس فهم و درک درستی از منافع و مصالح امت اسلامی، در کنار مردم مقاوم و رزمندگان فلسطینی ایستاده‌اند و بر مقاومت و ایستادگی تا آزادی کامل سرزمین فلسطین تأکید دارند.

در چنین وضعیتی، ترور فرماندهان جبهه مقاومت از قبیل سیدالشهدای جبهه مقاومت حاج قاسم سلیمانی در عراق، تا اسماعیل هنیه در ایران یا فؤاد شکر در لبنان، نه تنها این جبهه را تضعیف نمی‌کند، بلکه بر  اساس سنت‌های الهی خون این شهدا، عناصر و عوامل اصلی حرکت به سمت قله‌های آرمانی در این جبهه، شامل ایمان و امید را به صورت تصاعدی تقویت می‌کند و این مهم را جز مؤمنان نمی‌فهمند. بنابراین، شادی و خنده  صهیونیست‌ها در پی این ترورها، ناپایدار و مقطعی بوده و باید در انتظار روزهای سخت و عذاب‌آور همیشگی باشند.

اما روند دوم، روند افول قدرت صهیونیست‌ها و حامیان غربی و منطقه‌ای آنان است. آمریکا، حامی اصلی رژیم صهیونیستی، سال‌های متمادی در مسیر افول قدرت حرکت کرده، و تلاش دولت‌های گوناگون در این کشور، هرگز نتوانسته است روند نزولی قدرت در ایالات متحده را متوقف یا کُند کند. غرب آسیا طی بیش از دو دهه گذشته، به نمایشگاهی از شکست‌های آمریکا با تحمل هزینه‌های بالا و خسارت‌های جبران‌ناپذیر تبدیل شده است. رژیم صهیونیستی در سال‌های گذشته دور و از زمان جنگ ۳۳ روزه به بعد، در مسیر کاهش قدرت قرار گرفت.

عملیات طوفان‌الاقصی و در ادامه آن واکنش‌های رژیم صهیونیستی با صرف هزینه‌های بالا و ناتوانی در دستیابی به اهداف اعلامی، نشان می‌دهد این رژیم، دیگر قادر به تحمیل اراده خود به مقاومت از طریق اعمال زور نیست. کشورهای منطقه‌ای حامی و هم‌سو با رژیم کودک‌کش صهیونیستی نیز به علت افول قدرت آمریکا و قدرت‌یابی گروه‌های مقاومت مردم پایه در منطقه، دچار ضعف شدید قدرت شده، قادر به پشتیبانی از صهیونیست‌ها نخواهند بود.
بنابراین، با توجه به روندهای ذکر شده، صهیونیست‌ها نه تنها هرگز قادر نخواهند بود با ترور افرادی، چون اسماعیل هنیه، شکست‌های راهبردی خود را جبران کرده و در وضعیت فعلی و روندها تغییری ایجاد کنند، بلکه این ترورها و خون شهدا، عزم‌ها  و اراده‌ها در محور مقاومت را برای مقابله با این رژیم ظالم و جنایتکار بیشتر تقویت می‌کند. از این رو آینده بسیار  روشن است و از هم اکنون، می‌توان دنیای پس از رژیم جنایتکار صهیونیستی را مشاهده کرد؛ مسیری که رژیم صهیونیستی در آن گام بر می‌دارد، مسیر رسیدن به پایان خط موجودیت نامشروع و حیات سراسر جنایت وخونخواری است. 

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا